چکیده:
است که به آن کفر ورزیده و موضع مخافت بگیرد.ولی الهی،حکومتدار جامعه است،مؤمنان با همین نگرش تن به حاکمیت غیر او نداده و غیر او را غاصب میدانند.حکومت اسلامی،حکومت خدا و متقین و صالحین است، حکومت عدالت است که جبههی مستضعف را بر میگشاید،چنان که نمونهی آن حکومت علی علیه السلام است.خداوند حاکم حقیقی بشر است و امامت، خلافت الله و خلافت الرسول است.ولایت دارای سلسلهمراتبی است و لذا ماهیت طولی دارد،خدا ولی مطلق است که ولایت خویش را از مصب و مجرای ولی منصوص اجرا میکند. ولایت فقیه،در دورهی غیبت،سردرگمی امت را حل کرده و معیاری بر حرکت در مسیر ولایت است.اختیارات فقیه،در راستای استقرار حاکمیت خدا و در چارچوب قوانین الهی است که در قلمروهای سیاسی،قضایی، اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و حکومتی رخ مینماید. حکومت اسلامی چند ویژگی دارد؛قانونمداری،خدامحوری، عدالتگرایی،مردمگرایی،حقگرایی،عزتمداری و ذلتستیزی. در یک فرایند اعتقادی پس از بررسی مسألهی امامت به مبحث ولایت میرسیم،با این برداشت که امام،همان معیارهای مورد اشاره در اصل امامت از جانب خدا حق ولایت و سرپرستی امت را به عهده دارد.ولایت،سنگ اساسی و زیرین جامعهی اسلامی و پایهی اصلی حرکت امت است؛آن هم ولایت انسانی زبده،والا،معصوم و گزینش شده از جانب خدا.امت اسلامی موظف است تمام نیروهای خود را در مسیر ولایت هزینه کند. در برابر ولایت الهی،ولایت طاغوت است که جامعهی ایمانی،مأمور شده
خلاصه ماشینی:
"لذا شما میبینید امیر المؤمنین علیه السلام که مظهر ولایت اسلام و مصداق ولی کاملی است که برای مردم مشخص شده است،در هیچ برههای از این حالت ارتباط و اتصال و انسجام با مردم خالی نبوده است؛نه در دورانی که او را عملا از حکومت کنار گذاشتند و مردم را از او به عنوان ارتباط حکومتی جدا کردند،یعنی عملا حکومت را از او گرفتند،ولایت و حکومت و فرماندهی و حکمرانیای که در اسلام،از آن به«ولایت»تعبیر میشود و حق او بود،از او گرفتند-البته ولایت معنوی،آن چیزی که در امامت تشیع فرض شده است،وجود دارد و در هر حال هست و بسته به ولایت ظاهری نیست-و نه در دورههای دیگر، از ارتباط و اتصال با مردم خالی نبوده است.
ما میگوییم در دوران غیبت که ما هم معتقدیم امام معصوم در جامعه ظهور ندارد،بهتر است حکومت متعلق به چه کسی باشد؟عقیدهی ما و اعتقاد به ولایت فقیه این را میگوید که همان حکومتی که متعلق به خدا بود و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله منتقل شد،در این دوران به انسانی که طهارت و تقوا در حد عدالت داشته باشد،گناه و ظلم نکند،گرایش به دشمنان خدا پیدا نکند،مطیع امر خدا باشد،و بر نفس خود کنترل داشته باشد،منتقل میشود(همان،6631/11/71).
روایت دیگری از علی علیه السلام نقل شده که آن حضرت علیه السلام در نامهای به دوستان خود میفرمایند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله دستوری داد که در آن دستور آمده:علی جان!اگر امت بر تو اتفاق نظر پیدا کردند و دور تو را گرفتند و از تو خواستند و مشکلی به وجود نیامد،بدون این که اختلاف کلمهای به وجود آید و جنگ داخلی رخ دهد،آن وقت به کار مردم قیام کن و زمام امور آنها را به دست گیر."