خلاصه ماشینی:
"و اما نگرش خلاف عادت هایدگر در این خصوص؛آنچه ذاتی هنر است،آنچه در اثر هنری فعال و به کار است،قطعا نوعی متفاوت از موجود در میان ما نیست بلکه آنچه اثر هنری را متمایز میسازد،عبارت است از پدید آوردن«فضایی باز و روشن»در مقابل ما.
هایدگر در پیکار با سوژه باوری فقط متوجه اهمیتی نیست که پژوهشگران تاریخ و مسائل هنر برای هنرمندان قائلاند؛او همچنین بر این باور است که توجه به مخاطب نیز چندان پاسخ درست و دقیقی برای ما در مورد مسائل راستین اثر هنری فراهم نمیآورد.
او با درک این نکته که سرچشمه خود را باید در هنر بجوید،از اصول سنتی فهم هنرمند همچون هستنده مستقلی که سرچشمه اثر هنری است،دور میشود و دیگر کار خود را تقلید از واقعیت محسوب نمیکند هنرمند به معنایی که هایدگر در نظر دارد،نه صنعتگر ماهری است که جهان را به قالب و شکل از پیشانگاشتهای بکشاند و نه آن سوژه خود بیانگری است که خویشتن را از هیچ بیافریند.
مهم نیست که خدایش کجاست؛مهم این است هایدگر در پیگار با سوژه باوری فقط متوجه اهمیتی نیست که پژوهشگران تاریخ و مسائل هنر برای هنرمندان قائلاند؛او همچنین بر این باور است که توجه به مخاهطب نیز چندان پاسخ درست و دقیقی برای ما در مورد مسائل راستین اثر هنری فراهم نمیآورد.
از آنجا که اثر هنری بسان گشایشی نمایان میشود که در آن هستندگانی از این جهان همچون خودشان جلوه میکنند،هایدگر اعلام میکند که باید در مقام جایگاهی اصیل و آغازین در کار رخداد یا شناخت حقیقت مطرح شود."