خلاصه ماشینی:
"در این مقاله سعی میشود موقعیت کشورهای در حال توسعه در خصوص فرصت مناسبی که جهت رسیدن به رشد مطلوب فراهم آمده است،مورد بررسی قرار گیرد و تأکید اصلی بر روی آندسته از ملل در حال توسعه است که با آنکه داعیه احترام به تجارت آزاد را در قاموس فرهنگی خود مورد تأکید قرار میدهند،معهذا سیاستهای حمایتی آنها کماکان ادامه مییابد،غافل از اینکه عضویت آنها در گات افق مناسبی برای حرکت به سوی توسعه مطلوب در جهان اقتصاد چندقطبی خواهدبود و در حالحاضر با در نظر گرفتن کلیه محدودیتهای مربوط به تئوری امپریالیسم و آثار مربوط به آن،مهمترین حرکت توسعه اقتصادی کشورهای در حال رشد،همانا تطبیق و همگامی هرچه سریعتر با شرایط جهان صنعتی فراملیتی میباشد.
در واقع،اقتصاددانان- نامی مثل بلا بالاسا و هانس سینگر،طی چندین دهه شکاف بین کشورهای فقیر و غنی را ناشی از رابطه مبادله نامناسب در تجارتهای بینالمللی دانستهاند و اگر بادقت مباحث موردنظر اسمیت را بررسی نماییم،درمییابیم که او نگران مرزها و مهاجرت نیروی مازاد کشورهای در حال توسعه به کشورهای صنعتی است و حتی این تندرویها تا بدانجا گسترش مییابد که سرمایهگذاری کمپانیهای چندملیتی در کشورهای در حال توسعه را به یک کشتی در حال غرقشدن تشبیه میکند که سرنشینانش از برنده شدن در یک قمار سودآور خشنود هستند!اما برای یک اقتصاددان آسیایی که با محدودیتهای توسعه در جهان سوم آشنایی کافی دارد،کاملا قابل لمس است که این کشتی،همان کشورهای در حال توسعه هستند که به علت تبعیضات موجود در تجارت بینالمللی و سیاستهای قیمتگذاری نامناسب در سطح جهانی و عدم دسترسی محصولات به بازارهای بینالمللی،در حال غرقشدن هستند،درحالیکه منافع کشورهای صنعتی در گروی پیشرفت اقتصادی کشورهای در حال توسعه است، زیرا مواد اولیه و محصولات کشاورزی را از طریق اعمال سیاستهای تجاری و با قیمتهای ارزان دریافت مینمایند."