خلاصه ماشینی:
"از این رهگذر،یک دسته سوالات کلیدی آشکار میشوند:اگر سرمایهگذاریهای بینالمللی به منظور بهرهبرداری از تواناییهای تکمیلکننده طرف دیگر انجام میگیرد،پس چرا بعضا شرکا احساس نارضایتی میکنند؟چه مشکلاتی موجب بروز بیثباتی در اینگونه مشارکتها میشود؟آیا میتوان با کاهش اینگونه مشکلات،چشمانداز موفقیتآمیزی را برای سرمایهگذاریهای مشترک ایجاد کرد؟ در اینجا،ما به نیابت از سوی موسسه International Finance Corporation به بررسی سرمایهگذاریهای مشترک میان شرکتهای کشورهای رو به توسعه با کشورهای صنعتی میپردازیم و از این رهگذر، تلاش خواهیم کرد تا مشکلات ایجاد شده در مرحله مذاکرات انعقاد قرارداد و مراحل عملیاتی و اجرایی را درک کنیم.
از نقطهنظر مدیریت طرف بومی،حفظ کنترل بر شبکه توزیع و بازاریابی تنها وسیله تضمینکننده سهم آنها در اینگونه مشارکتها است،حال آنکه چنین عقیدهای ممکن است در تقابل با دیدگاه طرف دیگر(شرکتهای چندملیتی)قرار بگیرد،دیدگاهی که ممکن است اصولا سرمایهگذاری مشترک را فقط بهعنوان مرحلهای از استراتژی درازمدت ورود به بازار کشورهای رو به توسعه تلقی میکند.
*اختلاف در قدرت شرکا:ممکن است که شرکای بومی در حد چشمگیری از شرکتهای چندملیتی کوچکتر باشند و این امر میتواند بر عملکرد سرمایهگذاری مشترک تاثیر چشمگیری داشته باشد.
البته عکس این وضع نیز صادق است،یعنی ممکن است سرمایهگذاری مشترک برای شریک کوچکتر (شریک بومی از کشورهای رو به توسعه)اهمیت بیشتری داشته باشد تا برای شرکتهای چندملیتی.
علاوه بر اینها، مشکلات دیگری نیز در رابطه با کنترل شرکتهای مشترک وجود دارد: *خط تولید:منافع شرکا در طول زمان ممکن است تغییر کند؛در حالیکه یک طرف خواستار استمرار تولید فعلی است،ممکن است طرف دیگر مخالف باشد."