خلاصه ماشینی:
"در این مقاله میخواهم توضیح دهم که در طی پنج سدهء گذشته چگونه از فلسفه-به ویژه نظریهء معرفتشناختی علم حضوری-و نیز از زبان و بیان عقلی برای تأیید و اثبات این عقیده استفاده شده است.
بدینسان،استدلال من این است که در طی یکصد و پنجاه سال گذشته گفتمان فلسفی شیعه در مقام پشتیبانی از نهاد ولایت بوده که این نهاد به نوبهء خود به شاخصی برای اقتدار در حکومت دنیوی در سدهء بیستم بدل شده است.
5غیب،بیش از همه نزد شیعیان اهمیت یافته است،زیرا گرچه اهل سنت میپذیرند که قرآن نص صریح است،شیعیان بر این باورند که کلام مکتوب دارای جنبهای باطنی است که برای حفظ شریعت ضرورت دارد و این جنبهء باطنی به وسیلهء جبرئیل فقط به پیامبر(ص)منتقل شده و توسط امامان حفظ میشود و استمرار مییابد.
این آیین در طی سدههای بعد از مجرای سه صافی فقه،عرفان و فلسفه در دست تنقیح و بازسازی بوده است تا آنکه در سدهء نوزدهم جنبههای نظری و عملی شیعه تعریف و تبیین میشوند،چنانکه امروزه در جمهوری اسلامی ایران علم و اعلمیت اساس سلسله مراتب روحانیت شیعه را تشکیل میدهد.
تقریبا تمامی این موارد به علم فرابشری اشارت دارند که فقط در اختیار امامان است،علمی که نه فقط مشروعیت شیعه را اثبات میکند،بلکه قدرتی فوق العاده نیز به (به تصویر صفحه مراجعه شود) آن میبخشد.
الهام از دیدگاه فلسفی رایج شیوهای است برای شناخت که بیشباهت به وحی نیست،اما صرفا از سوی خداوند[به بندگان برگزیده]اعطا نمیشود،بلکه انسانها،به ویژه فیلسوفان،خردمندان،عارفان و قطعا مجتهدان شیعه نیز میتوانند این معرفت مبتنی بر الهام را از رهگذر یادگیری به دست آورند."