خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر،در خارج از کشور رسم است که وقتی یک دیپلمات،فعالانه و خوب کار کرده و همه از او راضی هستند،گروهها،حالا چه دولتی چه غیر دولتی،انجمنها،حزبها و غیره،به خاطر ارج نهادن به کارهای او،میآیند برایش مهمانیهایی برگزار میکنند و شاید شهید گنجی یکی از آن افراد تکی بود که این قدر برایش برنامه گذاشته بودند که این امر نیز نشاندهنده عمق فعالیت ایشان در آنجا بود.
ما از یک هفته قبل از اینکه بخواهیم زن و بچهمان را آماده و اثاثهایمان را جمع کنیم،مدام در ذهنمان فردا روزی را میبینیم که در جمع پدر،مادر،خواهر و برادرمان حضور یافتهایم و داریم تعریف میکنیم که در این چند سالی که در غربت بودیم چه گذشته و چه کردهایم و شرایطمان چگونه بوده،اما شهید گنجی نتوانست اینها را منتقل بکند و در عوض بالاترین چیزی را که میخواست به آن دست یافت و توسط دشمنان اسلام به شهادت رسید و شهادت ایشان هم این اثر را داشت که سفیران فرهنگی که در خارج از کشور بودند،الگوی خودشان را شهید گنجی قرار بدهند تا به آنچه او برای اشاعه فرهنگی انقلاب و فرهنگ شهادت از جان و دل عمل کرد آنها نیز عمل کنند.
چه سالی بود و شما آن موقع چه سمتی داشتید؟ آن زمان بنده در ایران در واحد سمعی بصری بین الملل وزارت ارشاد مشغول بودم و از نظر کاری در لاهور پاکستان با آقای گنجی ارتباط داشتیم،به نحوی که ایشان همیشه یکی از متقاضیان پر و پا قرص تولیدات ما بودند و همین نوارهایی را که ما در نمایندگی ضبط میکردیم،درخواست میکردند که برای ایشان ارسال میکردیم."