خلاصه ماشینی:
"امیدواریم این مهم شناسایی شود و برای کارگزاران هشداری باشد که نسبت به قیمتگذاری پایه،مبنا را وضعیت وجود قرار ندهند،یا براساس روند افزایش قیمتها در گذشته(که مطلوب نبوده است)عمل نکنند، زیرا مهمترین عامل حفظ و تداوم سازندگی،همانا شناخت ارزش در مصرف و ارزش در مبادله است و هر قدر این شکاف عمیقتر شود،فضای اقتصادی با ناهنجاریهای بیشتری روبرو خواهد شد و ساختار جامعه را متزلزل خواهد ساخت و لذا لازم است که در تدوین جریان تعادل عمومی،در یک سیستم باز سیاسی، آثار و تبعات آزادسازی را نه تنها بر روی قیمتها،بلکه بر روی ارزشها چنان بررسی کنیم که جامعه بهطور منظم آثار زاید را حذف کند و با جذب پتانسیلهای رشد،با موفقیت جلو برود.
برای مثال،اگر ارزش تعلیم و تربیت تنها به مدرکگرایی خلاصه شود،در اینصورت،برای درک صحیح،باید میزان منطقگرایی سطح دانش عمومی جامعه را مورد ارزیابی قرار داد و روشن کرد که سرمایههای انسانی جامعه در چه بحرانی به سر میبرند و توزیع نابرابر درآمد و ثروت آیا آثاری از ارزش را در جامعه بر جای گذاشته است،یا همین اندک ارزش باقیمانده نیز بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغاتی دارد تا جنبه اصلاح رویههای رفتاری؟ شناخت قیمتها اگرچه در یک معنی قیمت و ارزش مترادف یکدیگر دیده میشوند،اما قیمت مقدار پولی است که معادل شیء خریداری شده یا قابل خریداری پیشنهاد میشود و صاحبنظران نیز از دیرباز تفسیرهای متفاوتی را برای قیمت و ارزش ارایه کردهاند و آنها را از یکدیگر تمیز دادهاند."