خلاصه ماشینی:
"مباحثی که در جامعهشناسی دین بر سر نظریه سکولاریزاسیون صورت میگیرد،همانطور که رودنی استارک و استیو بروس در این کتاب بیان کردهاند،از این لحاظ یک پیشرفت محسوب میشود،زیرا در این بحثها مفهوم پیچیده سکولاریزاسیون دوباره مطرح میشود و فرضیه کلاسیک سکولاریزاسیون مورد توجه قرار میگیرد؛بهطوری که به نظر میرسد نظریهپردازان، دیگر به دنبال تعاریف مفهومی نیستند.
اما ایرادی که به این مقاله میتوان گرفت این است که تحلیلهای این مقاله، پرسشهایی را که مبنای سکولاریزاسیون هستند،بدون پاسخ میگذارد؛نظیر این پرسشها که:چرا در سکولاریزاسیون، دنیوی شدن جهانبینیها و محتوای ایمانی اتفاق میافتد و در فرایند سکولاریزاسیون چه چیز به عنوان امری جدید در وضعیت دینداری سنتی رخ میدهد یا کدام ساختار،راهنمای زندگی سکولاریزه شده است.
از سوی دیگر،اولریش اورمن و مانوئل فرانتسمن در مقاله مشترک خود به این پرسش میپردازند و در مقاله خود به کمک مصاحبه با افرادی که به میزان قابلتوجهی سکولار هستند،این ساختار را جستجو میکنندآنها این کار را در بستر مقاله«مدلهای ساختاری دینداری»اوورمن که در سال 5991 منتشر شد و در این میان بسط و گسترش یافت انجام دادند که از دیدگاه ویراستان کتاب،یک مقاله محوری،بهویژه درباره نظریه سکولاریزاسیون وبر ارائه میدهد:مقاله ای در باب مدلهای نظری روشن و به لحاظ تجربی تأیید شده در مورد ساختار دینداری و ساختار فرایند سکولاریزاسیون.
درحالیکه نظریه اقتصادهای دینی مدعی است که پلورالیسم و رقابت در حوزه دینداری مانند حوزههای دیگر به احیاء و پویایی در دین میانجامد،نظریه برگر اول در مورد سکولاریزاسیون نشاندهنده این است که پلورالیسمی که شاخص کشورهای مدرن است،و رقابت،استقلال نظام دینی را از بین میبرد و بدین ترتیب،فرایند سکولاریزاسیون به پیش میرود."