خلاصه ماشینی:
"ما از همان روزهای اولی که به قم رفتیم-سال 7331 یا 6331-از جمله روحانیونی که برجسته و مبارز به نظر میرسید شهید محلاتی بود،به خصوص اینکه خیلی جنبوجوش و تلاش داشت تا عدهای را جمع کند و از ملک ایران بروند برای فلسطین،یعنی ایشان تا این حد در فاز بالای مبارزه فکر میکرد.
بیشتر در منابر شما سه نفر چه مسائلی مطرح میشد؟ مسائل ظلم و ستم رضاخان و آتاتورک،این مأمورین خائن بیگانه که در این کشورهای اسلامی افتاده بودند به شهید محلاتی از دوران جوانی،آدم متحرک و دلسوزی بود.
به هرحال آقای فلسفی دست به قلم بود،چندنفر دیگر هم در تهران مثل آیت الله شیخ برات علی آملی،آمیرزا عبد لله چهل ستونی،میر سید علی برقعی،آیت الله کاشانی،آیت الله سید محمد بهبهانی جزو علمایی بودند که در خانهشان باز بود و برای مردم گرهگشایی میکردند.
رابطه شهید محلاتی با آقای فلسفی چگونه بود؟ خوب بود،برای اینکه غالبا ایشان هرروز برای جلسه میآمد آنجا،اولا در حکم دید و بازدید بود،بعد هم به قول ما گعده بود،دور هم مینشستند و سخنی میگفتند، از شوخی و جدی و همهچیز...
در چند جمله اگر بخواهید شخصیت شهید محلاتی را برای نسل امروز بشکافید که تا این حد محبوب و به خوب بودن مشهور است،این دلیلش چه است؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) او چطور آدمی بود که هنوز بعداز بیست و چند سال از شهادتش چنین جایگاهی دارد؟ ببینید،ایشان هم یک روحانی مجاهد و مبارز بود و هم خلیق و مهربان،یعنی خوبیهای زیادی داشت.
از این طرف تهران به آن طرف تهران میرفت تا بتواند اعلامیههای امام را به مردم برساند و اول کسی بود که در رادیو اعلام کرد که جمهوری اسلامی برپا شده است."