چکیده:
انسانها براساس اندیشهی«قرارداد اجتماعی»از وضعیت طبیعی خارج و وارد جامعهی مدنی شدند.جامعهی مدنی امکان ادامهی حیات همراه با پیشرفتهای اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی،کاهش جنگها و نابسامانیها را تا حدی به ارمغان آورد،ولی در این جهت خیلی موفق نبود.با تشکیل جامعهی مدنی،خودخواهی و تعارض فردی تقریبا کنترل شد،ولی این تعارض به میان ملتها انتقال یافت.برای کاهش بیشتر تعارضات و جنگهای موجود باید خودخواهی ملتها و تعارضات آنها مهار شود.به این منظور تشکیل«جامعهی جهانی»ضرورت دارد. ساختار اجتماعی جهان امروز وضع پیچیدهای به خود گرفته است.اکنون جهان وارد عصر «نظامهای باز»شده و جوامع جدیدی از جمله جوامع میان دولتی و فرا ملیتی که بعضی«مجازی» هستند،خلق کرده است.یکی از این جوامع«نظام بین المللی»متفاوت با«جامعهی جهانی»است. نظام بین المللی موجود فاقد قدرت سیاسی برآمده از ارادهی ملتهاست تا با تکیه بر آن بتواند امنیت پایدار و فراگیر ایجاد کند.برای تشکیل«جامعهی جهانی»احساس ضرورت برای تشکیل آن،لازم است ولی کافی نیست.امروزه بخشی از دولتها و ملتها در نظام بین المللی از وضع موجود بهرهمند و راضی هستند.به علاوه بعضی دیگر از دولتها برامده از ملت خود نیستند و تحت نفوذ و کنترل قدرتمندان اند.این وضعیت تشکیل جامعهی جهانی را مشکل کرده است.در این راستا ضروری است،ملتهایی که با حکومتهای خود فاصله دارند،برای تغییر دولتها اقدام کنند.سپس ملتهای طرفدار تشکیل«جامعهی جهانی»در مرحلهی نخست،خودآگاهی کسب کنند و در یک تشکل جهانی متحد شوند.در مرحلهی دوم،با قدرتمندان مخالف،مذاکره و آنها را قانع سازند.در صورت عدم موفقیت،در مرحلهی سوم از اجبار و انواع فشارها استفاده کنند.
خلاصه ماشینی:
"در این نوشته با تکیه بر اندیشهی قرارداد اجتماعی به خصوص هابز،به وضعیت طبیعی انسان پرداخته و سپس به نحوهی ایجاد جامعهی مدنی،اثرات و اشکالات آن و ساختار فعلی جهان توجه شده است.
هرچند این دسته جوامع خواهان تغییرند،ولی هدف آنها ایجاد جامعهی جهانی برآمده از ارادهی ملتها نیست، بلکه هدفشان کسب قدرت بیشتر در ساختار کنونی جهان است.
برای تشکیل جامعهی مدنی تنها پادشاهان، فئودالها و اربابان سنگ اندازی میکردند،درحالیکه امروزه ملتها و دولتهایی که قدرت سیاسی،نظامی،اقتصادی و فرهنگی دنیا به دست آنهاست،به همراه سایر دولتهای جوامع فراملیتی که تحت نفوذ یا کنترل آنها هستند،ضرورت تغییر وضع موجود را احساس نمیکنند برای آمریکا و اکثریت اروپا و بخشی از آسیای جنوب شرقی که وضع موجود بر وفق مراد است و با تکیه بر امکانات،موقعیت و امتیازات موجود، هر روز فاصله و سیادت سیاسی،فرهنگی و از همه مهمتر اقتصادی خود را بر دیگر ملتها مستحکم میکنند،یا برای برخی دولتهای آسیایی(کشورهای حوزهی خلیج فارس)و آفریقایی که از نظر سیاسی مستقل نیستند،تشکیل جامعهی جهانی ضرورتی ندارد.
پیشنهاد تشکیل جامعهی جهانی براساس اندیشههای لاک،هابز و روسو،برای تشکیل جامعهی جهانی، همهی ملتها باید با اراده و آزادی کامل،حقوق فعلی را از خود سلب و آن را به«ارادهی همگانی جهانی»واگذار کنند و به آن اجازه دهند که نظامهای اجتماعی،از جمله نظام سیاسی بین المللی ایجاد و به وسیلهی آن،قانون عادلانهای مبتنی بر خواست عموم ملتها وضع کند."