خلاصه ماشینی:
"پرسش مهم این فصل،این است که آیا سیاست اجتماعی در عملکردهای سیاسی مربوط به حفظ نظم و قدرت دولت نقش دارد یا خیر؟به دیگر سخن،آیا نظامهای رفاهی،بیش از آنکه دغدغهی تأمین نیازها یا احترام به حقوق شهروندان را داشته باشند،معطوف به کنترل آنها هستند؟نویسنده در این فصل،از نقش عواملی چون صنعتی شدن، جنگ میان کشورها،فعالیتها و رقابتهای مذهبی،بهرهوری اقتصادی و تقاضای عمومی در گسترش نظامهای رفاهی بحث کرده است.
رابطهی میان شغل و برابری رفاه اجتماعی،نقش اشتغال در افزایش یا کاهش پیوستگی اجتماعی(با نظری بر گسترش بخش غیررسمی)و تأثیرات دوگانهی شغل بر رفاه افراد و نیز توجه به ارتقاء قابلیتها و مهارتهای شغلی در سیاستگذاری اشتغال،برخی از مباحث این فصل بهشمار میآیند.
پرسش اصلی فصل دهم کتاب(نظریهی مقایسهای)این است که سیاستهای اجتماعی کشورهای مختلف چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و چگونه میتوان این تفاوتها را بررسی کرد.
بخش دیگر این فصل،به الزامات مطالعهی مقایسهای اختصاص دارد:بررسی ساختار و ترکیب دروندادهای سیاست اجتماعی(شیوهی تأمین مالی آن)،مرتبط ساختن اقتصاد مختلط رفاه با مسائلی ازقبیل خصوصیسازی و نقش جوامع و خانوادهها،الگوی سیاستگذاری اجتماعی باتوجه به بررسی سلسلهمراتب،بازارها و شبکهها،و مسائل مربوط به حقوق و اختیار عمل.
فصل پانزدهم(فرآیندهای فردگرایی و سیاست اجتماعی عصر پستمدرن)از الگوهای فردگرایی بحث میکند و نیز هویت اجتماعی جدید و الگوهای نوین رفاه اجتماعی که این مسأله برای انسانها به همراه داشته است.
دو موضوع حائز اهمیت دیگر در حوزهی سیاست اجتماعی که در کتاب حاضر بدانها پرداخته شده عبارتند از:اشاره به مقولهی مخاطره بهعنوان یکی از ویژگیهای بنیادی این عصر،و نادیده انگاشتن بخشهای گستردهای از دنیا همچون جهان اسلام،کشورهای آفریقایی و..."