خلاصه ماشینی:
"ما هم که این مسائل را طرح کردیم به همان مسائل دچار شدیم مثلا من با خودم میگفتم این فیلمی که پانزده سال است بیت رهبری و سپاه و صدا و سیما همه به اتفاق دست دادهاند تا بزرگترین سریال تاریخ دفاع مقدس را برای شهید بروجردی بسازند احساس میکنم بزرگترین سریال فقط مختص شهید بروجردی میتواند باشد؛به خاطر طول زندگیاش.
آنجا که شهید بروجردی میداند که با این مردم باید چه کار کند و میشود مسیح کردستان و بعضیها در اثر تبلیغ ضد انقلاب میشوند جلاد و قاتل یا اینکه فکر میکنند اینجا سرزمین سوخته است...
داستان اینطوری میشود که بروجردی وقتی سلاحها را میگیرد و میخواهد برود آن فرد میگوید حاجآقا!چقدر خدمتان تقدیم کنم؟بروجردی میگوید برای *یک جوان هجده نوزده ساله با *چه شعوری دارای این میزان *تدبیر در سازماندهی بوده؟مگر او لنین بوده؟!واقعا چه کسی بوده؟این که چگونه میخواهید او را معرفی کنید با خودتان است اما کار سختی است.
به این صورت که یکسری سؤال طرح میکند که جنبش مسلحانه باید چگونه باشد که به انحرافاتی شبیه بقیه گروهها نینجامد؟ما چگونه جنبش مسلحانهای برقرار کنیم که مثل"مجاهدین خلق"نشویم؟برای شهید بروجردی خیلی زودتر پدرم نامهای داده بود به ژنرال* امریکایی که اول صبح تا* کار تابل را باز میکند اعلامیه* گروه صف صفحه اول جلو چشمش است.
اگر هم کافهخوان سالاری منفجر شد به نظر من فقط دیدگاه امام این بود که بد نیست محیط یک مقداری برای آمریکاییها ناامن بشود و خیلی فکر نکنند اینجا منطقه ثبات خاورمیانه است و الا گروه توحیدی صف؛سازمان مجاهدین خلق و حتی مؤتلفهای نبود."