چکیده:
در دوران تجدد، تنها زمزمه هایی اندکی از ضرورت اجتناب ناپذیر رویکرد به حقیقت اصیل(دینی)، در حیات اجتماعی غرب به چشم می خورد ولی با طرح و ارائه آراء اندیشمندانی چون اریک وگلین، جهان خسته شده از هیاهوی بی بنیاد حقیقت مدرنیته، به حقیقت دینی گرایش بیشتری یافت، زیرا آن گونه که آلیس ساندوز از همکاران، شارحین و ویراستاران آثار وگلین گفته است:" با همه گیرشدن و گسترش بحران حقیقت تجددی، جهان غرب به تدریج بر اهمیت دیدگاه های وگلین وقوف پیدا کرد،" اما او چه گفت و چه نوشت که در ترویج نگاه به دین و حقیقت بر آمده از آن، موثر افتاد؟(سئوال) احتمالا آشکار نمودن زیان های نظری و عملی مدرنیته و نشان دادن آثار اتصال به وجوه متعالی در زندگی بشر، از دلایل رویکرد به اندیشه های وگلین و در نهایت توجه به حقیقت برآمده از دین شده است.(فرضیه) مقاله حاضر در صدد است به بررسی این فرضیه بنشیند.
During the period of modernity, little attention has been paid to the unavoidable necessity of religious original truth. With the views of some thinkers like Voegelin, however, the world brought to bay by clamor of baseless truth of modernity has paid more attention to religious truth. Since as Alice Sandus, one of Voegelin’s has said: with the extension of the crisis of modern baseless truth, the West has been made more aware of Voegelin’s views. Now one can ask: why has Voegelin’s thought been of such an effect? It can probably be claimed that the appearance of theoretical and practical harms as well as the vital effects of man’s been connected to transcendental aspects of truth, have been main causes for this turning. This paper has sought to survey this hypothesis.
خلاصه ماشینی:
سپس به شرحی کوتاه از بیوگرافی وگلین و زندگی او بپردازد آن گاه مقاله به بررسی نگاه او به مدرنیته و حقیقت مدرن، اشکالات و معایب این حقیقت می پردازد، اما از آن جایی که وگلین تنها به نقد و نفی نمی اندیشد بلکه در جای آنچه را که تخریب می کند، چیزی را می نشاند، به طرح نگاه وی به حقیقتی که خود نام راستین و ناب بر آن می نهد و بازتاب های سیاسی ناشی از آن در حیات اجتماعی انسان می پردازد و وجوه مختلف حقیقت که در ارتباط با دین معنا می کند را آشکار می سازد: بیوگرافی زندگانی وگلین اریک وگلین (Eric Voegelin)به سال 1901 در آلمان زاده شد.
توصیفی که از خالق هستی و منشأ ناب حقیقت می کند، خداگرایی مسیح اش را این صورت به تصویر می کشد: در اینجا به راستی یک خدای مهربان وجود دارد، انسانی است ولی فوق بشری، دوستانه اما مقدسکهموعظه نمی کند، تهدید نمی نماید، احکام محال و عبوس برای روح های ما نمی گذارد، او بی گناهی چیزهایی که ما از آن ها متنفریم و شفافیت چیزهاییکه ما نمی پسندیم یا نمی پذیریم را به ما نشان می دهد(6،Hollweck:2007) لذا نقد او یک نقد درونی از تجدد نیست به این معنا که نقد وگلین زمینه گسترش و نهادینگی تجدد را فراهم نمی آورد، او چون هابر ماس، تجدد را به دلیل آن که طرح روشنگری را به طور کامل اجرا نکرده، نقد نمی کند.