خلاصه ماشینی:
"این آشنایی،اختیاراتی را به من میدهد تا برداشتهای خود را نسبت به او جمعبندی نمایم تا برای افکار عمومی روشن نمایم که آیا آنچه امروزه درباره مسعود میگویند،شایسته اوست،یا بسی فراتر از آن حق دارد؟ در اواخر مرداد 0831«ابوهانی»یکی از اعرابی که در دوران جهاد در مجله«البنیان المرصوص»فعالیت میکرد و با حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبد الرسول سیاف روابط حسنه داشت،از قندهار با سیاف مستقر در گلبهار ولایت پروان تماس گرفت و از او خواست زمینه سفر دو خبرنگار(تروریست)مسلمان عرب عضو«المرصد الإعلامی الإسلامی لندن»را به مناطق تحت کنترل دولت فراهم نماید.
در آن روزها استاد برهان الدین ربانی رئیس دولت اسلامی افغانستان به پروان-کاپیسا سفر کرده بود،و شبی که در دهانه دره پنجشیر میان ربانی،سیاف و مسعود نشست سه جانبه صورت گرفت،آن دو عرب اصرار کردند به آنها اجازه داهد شود تا از افراد یاد شده فیلمبرداری نمایند.
هفتهنامه پیام مجاهد در برابر آمادگی ایثارگرانه مردم و به ستایش از این تصمیمگیری مردمی شعر عبد القهار عاصی را منتشر کرد: خیال من یقین من جناب کفر و دین من بهشت هفتمین من دیار نازنین من کوه و کمر غلامشان چه آفتاب و آتشی قیامتی قیامشان چه مردمان سرکشی به خانهخانه رستمی به خانهخانه آرشی برای روز امتحان دلاوری کمانکشی چه سرفراز ملتی چه سربلند مردمی که خاک راهشان بود شرافت جبین من شهادت و مراد را به گوش سنگسنگ خود چه سخت نعره میکشد گلوی سرزمین من سپس مسعود توصیه کرد تا با ژنرال عبد الملک تماس گرفته شود و پیشس از اینکه طالبان نفوذ خود را در شمال مستحکم نماید،او به قیام تشویق گردد."