چکیده:
رسول خدا پس از هجرت به یثرب،با انجام اقدامات مهم از جمله تأسیس مسجد،پیمان برادری مهاجرین و انصار،و منشور حکومت یا نظامنامه مدینه،حکومتی تشکیل داد.طبیعی بود که حکومت یا دولت شهر مدینه از سوی دشمنان کینهتوز خصوصا اشراف قریش مورد تهدید جدی باشد و برای براندازی آن از هرگونه توطئه حتی اقدامات نظامی فروگذار نکنند.ازاینرو پیغمبر(ص)در کنار سیاستهای راهبردی فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی و امنیتی داخلی با تدوین و اجرای سیاست نظامی مبتنی بر بازدارندگی و دفاع همهجانبه کوشید دشمن را قبل از هرگونه اقدام مؤثر در ضربه زدن به حکومت و پیروان اسلام،خلع سلاح و توطئههای آن را نقش بر آب سازد.هرچند در کتابهای تاریخی دهها نبرد نظامی به پیغمبر(ص)نسبت دادهاند اما بررسیها نشان میدهد که عمده مأموریتهای خارج از مدینه مسلمانان قبل از آنکه جنبه نظامیگری داشته باشد،صبغه دعوت و مأموریت سیاسی داشته است؛اگر چه نمایش قدرت و توان نظامی و دفاعی مسلمانان به دشمن و قبایل اطراف هم از اهداف عمده این مأموریتها بوده است.درهمهحال نبردهای نظامی صدر اسلام که در عصر رسالت انجام شده،به منظور دفاع از کیان اسلامی و جامعه نوپای مدینه نه تهاجم نظامی و جنگ ویرانگر بهطور کلی حالت دفاعی داشته است.این مقاله درصدد بررسی سیاست نظامی پیغمبر(ص)است که به عقیده نویسنده و به استناد بررسیهای تاریخی دارای ماهیتی دفاعی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"آیه دیگر میگوید: و قاتلوا فی سبیل الله یقاتلونکم و لا تعتدوا (بقره:091) مسلمانان در مکه به رغم تحمل شکنجههای طاقتفرسای قریش اجازه نداشتند با دشمن نبرد کنند و آنگاه که در مدینه اجازه نازل شد،در تعلیل آن فرمود: اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله (حج: 93-04) سیره و سنت رسول اعظم(ص)در دورههای مکی و مدنی سرشار از نمونههای فراوانی است که بیانگر سیاست صلحجویانه حضرت و پرهیز از هرگونه نبرد و درگیری خونین است؛ سیره حضرت در دوره مکه برمبنای این آیه کریمه استوار بود که میفرماید: ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن (نحل:521) در این دوره حضرت و پیروان مؤمن او هرگونه شکنجه جسمی و روحی را تحمل کردند و حتی شماری از آنان در راه ایمان جان باختند،چنانکه گروهی با عبور از دریای سرخ خود را به حبشه رساندند و غم غربت و دوری از خانه و کاشانه را تحمل نمودند اما به نبرد و جنگ با دشمن نپرداختند.
چنانکه در غزوه ابواء،بامحشی بن عمرو ضمری رئیس قبیله بنی ضمره قراردادی بست که به موجب آن متعهد شدند با بنی ضمره جنگ نکنند و آنان هم با مسلمانان از در جنگ درنیایند و سیاهی لشکر دشمن نشوند و از دیگران علیه آنان پشتیبانی نکنند(واقدی:5) غزوه ذی العشیره هم به عقد قراردادی با بنی مدلج و همپیمانان آنان منجر شد(همان) 2-سریه که جمع آن سرایا است،به آن دسته از نبردهای پیغمبر(ص)گفته میشود که آن حضرت شخصا حضور نداشتند بلکه فرماندهی آن را یکی از صحابه عهدهدار بوده است."