چکیده:
در سالهای اخیر هویت از جایگاهی مهم در علوم اجتماعی برخوردار شده است.در روابط بینالملل نیز بهطور خاص از دهه 1990 تاکنون مباحث متعدد و دامنهدار حول هویت مطرح شده است.سوال اصلی این مقاله این است که هویت یا به بیانی بهتر،نگرش هویت محور چه تاثیری بر مقولههای بنیادین روابط بینالملل دارد.به این منظور ابتدا در مقدمه بحث به اهمیت هویت در دهه اخیر و مباحث فرانظری و نظری درباره آن در روابط بینالملل میپردازیم.سپس مفهوم هویت را به طور خاص مدنظر قرار داده،میکوشیم دقایق بحث درباره آن را مشخص سازیم.در ادامه،در دو بخش ابتدا به تاثیرات سیاسی هویت بر مقولههای قدرت،امنیت،حاکمیت و دیپلماسی و سپس تاثیرات هنجاری ان بر مقولههای حقوق بشر و اخلاق میپردازیم تا نشان دهیم هویت چگونه منجر به تحول مقولههای بنیادین روابط بینالملل و نیز روابط بینالملل بهعنوان حوزهای از دانش بشری شده است.
خلاصه ماشینی:
"مقاله کراتوکویل پیرامون رابطه«هویت،تاریخ و کنش»( 61:6002 LLIWHCOTARK )،کتاب تاثیرگذار ونت در مورد نقش عوامل اجتماعی و هویتی در سیاست بینالملل(ونت 1384)،تحقیقات راگی در مورد دو مفهوم«جداییپذیری»( YTILIBARAPES )و«تمایز»( NOITAITNEREFFID )،مفهوم«بستگی» ( SSENDEDNUOB )نزد اندرو لینک لیتر،برداشت دیوید کمبل از سیاست خارجی به مثابه تفکیک مرزبندی/سوژه،نقد جیمز دردریان از یکپارچه انگاری هویت ملی از طریق بیگانگی از دیگران( SREHTO FO NOITANEILA )،بحث شاپیرو و آلکر پیرامون«هویتهای متحرک و مرزهای در حال تغییر»( 11-01:1002 DIPAL )و حمله راب واکر(1993)به تکوین درون/بیرون در رابطه بینالملل و انتقاد عنایت الله و بلینی از نادیده گرفتن مفهوم«تفاوت»( ECNEREFFID )در نظریه روابط بینالملل( 4002 YENALB DNA HALLUTAYANI )همگی نشانگر این واقعیتاند که مباحث فرانظری و نظری بهطور روزافزون تحت تاثیر مفهوم هویت و مباحث پیرامون آن قرار دارند.
بنابراین اگرچه این اشکال هویتی جدید به نظر کریس براون ( 431:1002 )«صرفا نقش مکمل را برای هویتهای سرزمینی»بازی میکنند اما بههرحال دولت ملی که تحت فشار مضاعف از جانب عرصههای داخلی و خارجی برای واگذاری حوزههای نفوذ خود قرار دارد سیاست هویتی جدیدی را در پیش گرفته است که به نظر تد هاف(461: 1386)«نوعی کشمکش مستمر بر سر کسب کنترل بر قدرت لازم برای تولید معنا در یک گروه اجتماعی است».
یعنی همانگونه که حاکمیت برای دولتها نقش هویتآفرینی دارد،گفتمان حقوق بشر نیز بهعنوان بخشی از گفتمانی که هویت حاکمه دولتها را تعریف میکند،عمل میکند و میتواند باعث شود دولتها باتوجه به اینکه تا چه حد با این گفتمان به خود هویت میبخشند از دید جامعه بینالمللی هویتهای متفاوتی پیدا کنند."