خلاصه ماشینی:
نظیری با استادی این کلمه را از حالت قبلی آن خارج کرد و طرحی نو در افکند: نیازارم ز خود هرگز دلی را که میترسم در او جای تو باشد1 در واقع اینگونه استفاده از حداکثر ظرفیت واژگان در یک هندسه متعالی از کلمات،نقطه عزیمت شعر نظیری و سبک هندی و آغاز فاصله گرفتن این طرز تازه از سبک عراقی است.
آن فرید زمان و منتخب دوران در آن مکان«احمدآباد گجرات»اکثر اوقات خود به صحبت سخن سنجان متین و نکتهپردازان معنیگزین میگذارند،و همیشه فصحا و شعرای مسافر و مجاور هند را رعایتهای بزرگانه کرده و زبان این طایفه به مدح و ثنای سخنوری و مرتبه موزونپروری خود گویا ساخته و«رسمی قلندر»که یکی از آزداگان این زمان است و در فن سخنوری فرید دوران،در قصیدهای که در مدح خان فلک قدر خورشید اشتهار میرزا عبد الرحیم خان خانان سپهسالار گفته،اظهار این معنی نموده و آتش رشک در جان امثال و اقران مادح و ممدوح انداخته: ز ریزهچینی خوانت نظیری شاعر رسانده کار به جایی که شاعران دگر کنند بهر مدیحش قصیدهها انشا که خون زرشک فتد در دل سخنپرور زنوک خامه او مضطرب دل گردون ز رشکنامه او تشنه لب،لب کوثر لباس لفظ شود تنگ در بر معنی گهی که بکر معانیاش بفکند چادر خوشا عمر سعادتمندی که با این طایفه روز بگذراند،زهی لذت حیات خردمندی که بدین گونه زندگانی کند6 بعدها،نظیری از سوی خان خانان به اکبر شاه معرفی شد و شاعر بدین وسیله توانست به آرزوی دیرین خود که راه یافتن به دربار بود، دست یابد.
«جهانگیر»خود درباره نظیری مینویسد:«نظیری نیشابوری که در فن شعر و شاعری از مردم قرار ربوده بود و در گجرات به عنوان تجارت به سر میبرد،قبل از این طلبیده بودم،درین ولایت آمده،ملازمت کرد.