خلاصه ماشینی:
"اصول به کار گرفته شده در این روشها،مثلنمونهگیری تصادفی و تعمیم یافتهها و الگوی نسبتاثابت و از پیش تعیین شده برای مراحل تحقیق،و نظریههای پشتیبانی کننده فرضیهها و کنترل متغیرها،و محدودساختن تجزیه و تحلیل دادهها به دو یا چند متغیر کنترلشده و در نهایت اتکا به دادههایی که اکثر از طریق پرسشنامه و به صورت کمی گردآوری میشود،نمیتواندبرآورنده نیاز بانکها باشد،چراکه مسئولین بانکها نه بانمونهها،بلکه با کل جامعه سپردهگزاران و تکتکمشتریان هریک از شعب سروکار دارند.
بهعنوان مثال در حال حاضر براساس مبانی نظری وبدون توجه به واقعیتهای موجود در شعب،برخی ازکارشناسان حیطه بانکداری بدون ربا عنوان میدارند کهباتوجه به سازگارتر بودن عقود مشارکتی با مبانیاسلامی این عقود بایستی در شعب بیشتر مورد استفادهقرار گیرند،ولی در عمل میبینیم بانکها در بکارگیری اینعقود و به تبع آن بازپسگیری منابع خود با مشکلاتعدیدهای روبرو هستند بهطوری که ناچارا بانکها در طولزمان به سمت استفاده از عقود مبادلهای تمایل پیدانمودهاند.
-2-مشکلات ناشی از بکارگیری روشهایسنتی پژوهشی در مباحث پولی و بانکی جدایی اهداف و محتوااهدافی که در پژوهشها در نظر گرفته میشود،ومعمولا در عنوان پژوهش نیز نمود دارد با محتوایپژوهش بسیار فرق میکند.
-تخصصی بودن پژوهشهای مرسومپژوهشگرهای آکادمیک معمولا از اصطلاحات وواژههای تخصیصی استفاده میکنند که قابل درک برایکارشناسان بانکها نمیباشد،دلیل اصلی این امر هم ایناست که معمولا پژوهشگران،پژوهش موردنظر را برایارایه در مراکز دانشگاهی و نشان دادن قدرت تحلیل وتخصص بالای خود به همکاران آکادمیک خودمینویسند تا برای رفع مشکلی خاص در بانکها."