خلاصه ماشینی:
"او فقرا را زیر پوششمیگرفت و به این وسیله،سالم و خوب زندگی کردنرا به فرزندانش یاد میداد،بنیان اصلی تربیت محمدهم از اینجا شروع شد،چرا که بعضا همه آدمهایی راکه شما میبینید،از پدرهایشان الگو میگیرند و شهیدجهانآرا هم خانواده متدین،سالم و خوبی داشت اماکسی که مثلا پدرش را خدای ناکرده پای بساط تریاکو اعتیاد میبیند،معمولا وقتی بزرگ میشود،خودشهم به نوعی مبتلا میشود و دستکم سرخورده است.
شهید جهانآرا از نظر ظاهری چگونه انسانی بود؟ محمد خیلی خوش تیپ بود و ساده زندگی میکرد ولیاین را میتوانم بگویم که او از نظر لباس پوشیدن همبرای ما الگو بود و همیشه از شیکترین و مرتبترینلباسها با رنگهای شاد و سر زنده استفاده میکرد،من حتی یک بار هم به یاد ندارم که محمد لباس تیرهپوشیده باشد.
مثلا وقتی مادر پرشین هتل در جادهآبادان-خرمشهر مستقر شدیم،آب،برق،کولر و پنکهو این چیزها را نداشتیم اما در آن شرایط روزه میگرفتیمو کار خیلی سختی هم بود،چون دمای هوا بین 50 تا55 درجه و شرجی بود.
رأیگیری،آنگونه که میانفرماندهان و شورای فرماندهی در سپاه معمول بود،(به تصویر صفحه مراجعه شود) در سیستم نظامی هیچ جای دنیا انجام نمیشود،یکنفر فرمانده دستور و حکم میدهد و اعضا را انتخابمیکند،تازه خود آن فرمانده هم از مقامات بالا حکممیگیرد ولی آن زمان خود شهید محمد جهانآرا بهعنوان فرمانده،منتخب رأیگیری کتبی بچهها بود.
چطور مگر؟ مثلا به یک خانواده جنگزده میگفتند 500 هزار تومانبه شما میدهیم که خانهات را بازسازی کنی،آن فرد درشیراز،اصفهان،تبریز یا تهران داشت زندگی میکرد،دختر یا پسرش بزرگ شده بودند و میخواستند ازدواجکنند،بنابراین،این پول را میبرد خرج زندگی بچههایشدر شهرستانهای دیگر میکرد و به این ترتیب خانهاشدر خرمشهر همانطور مخروبه میماند یا مثلا لولههاییکه برای فاضلاب و آب خرمشهر استفاده کردند،بعضالولههای دست دوم بود."