چکیده:
علم تاریخ از سدههای پیشین از علوم مهم به شمار میرود - هر چند
برخی نامگذاری تاریخ زا به عنوان یک علم نمیپذیرند ؛ زیرا همچنان که
تجربه ثابت کرده, به وسیلة این علم» مردمان از چگونگی افتخار به تاریخ
خود در طول زمان آگاه میشوند.
به سبب اهمیت این علم؛ مقالة خاضر جهت شناساندن پیدایش و
مراحل دگرگونی آن نزد مسلمین ترتیب یافت. در این نوشته بر آن خواهیم
شد تا علم تاریخ را از جهت لغوی و اصطلاحی تعریف کنیم» سپس با توجه
به منابع معروف و رایج در میان مسلمانان مراحلی را برمیشماریم که طی
آن این علم نزد آنان از علوم مهم به شمار آمد.
خلاصه ماشینی:
"1-از ابی عبیده معمر بن مثنی نقل است «همواره مردم فارس تاریخی داشتند که کارهایشان را و تاریخحساب خود را از زمان پادشاه یزدگردبن شهریار تا امروز با آن میشناختندو این تاریخ سال شانزدهم از هجرت رسول صلی الله علیه و اله و همان تاریخ کنونیمردم است»1.
&%00115TKSG001G% اما اکنون این سؤال پیش میآید که آیا واقعا نوشتن تاریخ در زمان عمر بن خطاب بود یاقبلا این کار شده و در زمان او شروع گاه شماری تاریخی برای حکومت اسلامی به صورترسمی به ولایات ابلاغ گردید؟ بنابراین آنچه در اکثر منابع آمده است،تثبیت تاریخگذاری و ابلاغ آن به صورت رسمی درعهد عمر بن خطاب به پایان رسیده است.
سؤالی که پیرامون تاریخهای یاد شده در نامهها و پیغامها مطرح میشود این است که:آیاآنها را راوی پدید آورده یا ناشی از نوشته شدن در زمان خود رسول خدا صلی الله علیه و اله است؟ (6)-الیعقوبی،احمد بن اسحاق،تاریخ العقوبی،ج 2،ص 100.
پس از قرن دوم هجری روش نقلی توسعه یافت و جنبۀ عمومی پیدا کرد به این معنی کهدر تاریخ اسلامی منحصر نشد و اخبار امتهای مجاور هم مورد توجه قرار گرفت و مرحلۀ تدویننقلهای سینه به سینه آغاز شد.
تدوین تاریخی است،در این قرن آغاز شد و با وجود مادۀ اصلی تاریخ و به کمک عوامل و اسبابیاز جمله موارد ذیل تاریخ را نزد مسلمین دگرگون کرد: 1-همگانی شدن ترجمۀ آثار دیگر امتها مانند امت فارس و یونان و انتشار آنچه که از قرن دومهجری آغاز شده بود،مسلمانان را در استفاده از شیوههای آنان کمک کرد؛زیرا تکامل از هیچ شروعنمیشود و ناچار نوشتههایی از این امتها باید باشد تا بر پایۀ آن مسلمانان کار خود را آغاز کنند."