چکیده:
شیلر در جستارهای نه چندان کمی که در حوزه های زیبایی شناسی، اخلاق و فلسفه دارد همواره مساله ای واحد را درسطوح مختلف دنبال نموده است. مساله شیلر، گسست یا تقابل حادی است که در سطوح مختلف گریبان گیر فرهنگ، جامعه و سیاست شده است؛ این تقابل حاد چیزی نیست جز همان تقابل متافیزیکی کهن میان ماده و صورت. از طرف دیگر مبنای همه این تقابل ها در سطوح مختلف را باید در انسان جستجو کرد. انسان مدرن، برخلاف انسان یونان باستان موجودی گسسته است چراکه همواره به استیلای یک بعد وجودی خود بر دیگر ابعاد وجودی اش تن در داده است. شیلر از دو رانه یا غریزه در انسان سخن می گوید: رانه حس و رانه فرم. رانه حس نماینده بعد حسی و مادی انسان است و رانه فرم نماینده بعد عقلانی و اخلاقی او. شیلر با استفاده از رانه بازی به عنوان رانه سوم تلاش می کند مساله گسست میان ماده و صورت و به تبع آن حس و عقل و رانه های حس و فرم را از میان بردارد. آنچه به پرسش مقاله پیش رو تبدیل می شود این است که شیلر چگونه از مفهوم بازی در حل مساله بزرگ خود که همان مساله گسست است بهره می گیرد؟شیلر به واسطه مفهوم بازی از دوگانگی و گسست بیان شده فراتر می رود. انسان تنها هنگامی می تواند یک انسان باشد که این دو رانه را به یک رانه سوم فرابرد. این رانه سوم رانه بازی است و انسان کامل انسان بازیگر. آنچه در اینجا نشان خواهیم داد آن است که رانه بازی نه تعادل و توازن دو رانه بلکه فراتر رفتن از آن ها است. انسان توسط این رانه از حس و عقل فراتر می رود و به جای حس کردن و یا فکر کردن صرف، بازی می کند. آنچه سبب می شود که انسان به این رانه فرارود، «زیبایی» است. انسان تنها با زیبایی بازی می کند و زیبایی تنها موضوع بازی است. اما زیبایی «آزادی در نمود» است و نمود تنها قلمرو بازی.
خلاصه ماشینی:
"اما کدام ویژگی بازی است که سبب میشود شیلر این مفهوم را در کانت مورد توجه قرار دهد و به آن کارکردی گستردهتر بخشد؟آنچه این ویژگی خاص را به این مفهوم میدهد آن است که شیلر آن را به عنوان آنچه نه به طور ذهنی و نه عینی اتفاقی{o1o}نیست و در عین حال {o(1)- latnedicca o} ضرورت را نه به طور بیرونی و نه درونی تحمیل نمیکند(نامه 15)،در نظر میگیرد؛بازی مفهومی است میان ضرورت و اتفاق؛نه این است و نه آن و در عین حال هر دو را در خود دارد.
البته من(مولف)انکار نمیکنم که بسیاری از جملاتی که شیلر بیان میکند موید این نگاه هستند4؛اما آنچه سبب میشود این نگاه قابل قبول ننماید همان پرسش پیشین است:چرا شیلر از مفهوم بازی برای رفع تناقض دو رانه بهره میگیرد؟اگر شیلر صرفا به وساطت میان دو رانه و تعادل آنها و حفظ هر یک از آنها در مرز خود نظر داشت،کافی بود که این تعادل را به عنوان چاره گسست عنوان میکرد.
»(نامه 14)تنها هنگامی که انسان کامل باشد میتواند مسئله رابطه میان دو رانه را حل کند: «باید مشارکتی میان رانه فرم و رانه مادی باشد-یعنی باید رانه بازی وجود داشته باشد-چرا که این تنها وحدت واقعیت با فرم،اتفاقی با ضروری،وضعیت منفعل با آزادی است که در آن مفهوم انسانیت کامل میشود.
»(نامه 15) از یک طرف زیبایی به واسطه آنکه هر دو عنصر حس و فکر را در خود دارد به وحدت این دو میانجامد و از طرف دیگر رانه بازی رانهای است که این هر دو رانه را در خود حفظ میکند و با عبور از تقابل آنها به وجود انسان وحدت میبخشد."