چکیده:
مساله عینیت یکی از عمیق ترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجسته اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مساله را به نحو عمیق تری مورد کنکاش قرار داده اند. این جستار در صدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستی شناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو اخص نفس انسان) و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است از قابلیت توجیه بیشتری برخوردار است و در این راستا چگونگی و نتایج بدیع و عمیق این راه حل هستی شناختی و مقایسه آن با راه حل معرفت شناختی کانت را پی می گیرد.
خلاصه ماشینی:
"اکنون با توجه به اینکه از نظر ملا صدرا صور حسی و خیالی اثر و معلول نفسمیباشند و نفس در حکم علت و موجد آنهاست،این نظر صدر المتألهین با نظرات دیگروی که در باب اتحاد عقل با عقل فعال یا تجلی مبادی عالیۀ وجود بر مواد شایستۀ قبولچگونه قابل تبیین است؟ دیدگاههای شارحان و اصحابحکمت متعالیه در اینجایگاه متفاوت به نظر میرسد:به نظر علامه طباطبایی هنگام تحقق علم حصولی به اشیا مادی،معلوم در حقیقت یکموجود مجرد است که به وجودآورندۀ آن شیء مادی و دربردارندۀ کمال آن میباشدو درواقع این قوۀ وهم است که به مدرک چنین مینمایاند که آنچه در نزد اوست همانصورت متعلق به مادۀ خارجی است،درنتیجه آثار شیء خارجی را از آن میجوید وچون آنها را نمیبیند حکم میکند که معلوم وی یک ماهیت فاقد آثار خارجی است.
اکنون با توجه به اینکه از نظر ملا صدرا صور حسی و خیالی اثر و معلول نفسمیباشند و نفس در حکم علت و موجد آنهاست،این نظر صدر المتألهین با نظرات دیگروی که در باب اتحاد عقل با عقل فعال یا تجلی مبادی عالیۀ وجود بر مواد شایستۀ قبولچگونه قابل تبیین است؟ دیدگاههای شارحان و اصحابحکمت متعالیه در اینجایگاه متفاوت به نظر میرسد:به نظر علامه طباطبایی هنگام تحقق علم حصولی به اشیا مادی،معلوم در حقیقت یکموجود مجرد است که به وجودآورندۀ آن شیء مادی و دربردارندۀ کمال آن میباشدو درواقع این قوۀ وهم است که به مدرک چنین مینمایاند که آنچه در نزد اوست همانصورت متعلق به مادۀ خارجی است،درنتیجه آثار شیء خارجی را از آن میجوید وچون آنها را نمیبیند حکم میکند که معلوم وی یک ماهیت فاقد آثار خارجی است."