چکیده:
نواندیشی به معنای بازاندیشی در افکار و دیدگاههای دیگران، به منظور دستیابی به آرا و نظریههای جدید در حوزة دین و معارف دینی ممکن و بلکه ضروری است. ممکن است، به دلیل وجود آموزهها و احکام ظنی و متغیر در دین، و ضروری است به دلیل لزوم مصونیت از دچار شدن به رکود و تحجر دینی. اما نواندیشی دینی همانند هر حوزة معرفتی و فکری دیگر و به دلیل اهمیت و حساسیت خاص آن، بیشتر از سایر موضوعها، نیازمند ابزار و روشهای صحیح و کارآمد است. در نوشتار حاضر، پس از تعریف نواندیشی دینی و بیان ماهیت و قلمرو آن، پیشنیازها، شرایط و قواعد راهبردی و به عبارت دیگر، روششناسی نواندیشی دینی مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"اکنون باید دید که آیا این گونه خطاها و اشتباهها که منشأ آنها به کار بردن روشهای نادرست و یا استفاده نادرست از روشهای صحیح است در پژوهشهای دینی نیز اتفاق میافتد یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا برای نواندیشی و نوآوری در حوزة دین و مطالعات دینی نیز باید روشهای درست را شناخت و آنها را به کار برد؟ اگر چنین است، آن روشها کدامند؟ بنابراین، برای حل مسئله نواندیشی در دین، ابتدا باید خود دین و روشهای تحقیق در آن را شناخت.
بنابراین، باید بررسی کرد که آیا در دین از این گونه مقدمات یقینی وجود دارد یا خیر؟ پاسخ مثبت است؛ بسیاری از گزارههای دینی از چنان قطعیتی برخوردارند که جای هیچگونه تردیدی در آنها وجود ندارد و از صدر اسلام تاکنون احدی در آنها تردیدی روا نداشته است و این، به علت وجود دلایل روشن و قطعی دربارة آنهاست.
13 بنابراین، نواندیش دینی و کسی که قصد دارد در دین نوآوری کند، باید توجه داشته باشد که از دخالت دادن پیشدانستهها و امیال نفسانی در پژوهشهای دینی پرهیز کرده، متن دینی را بر اساس روش صحیح آن فهم و تفسیر کند؛ در غیر این صورت هر نتیجه و نظریة جدیدی که به دست آورد، نامعتبر خواهد بود.
بنابراین، نواندیش دینی باید توجه داشته باشد که با ذهنی انباشته از نظریههای مربوط به گرایشهای گوناگون علمی که بدون تأمل در مبانی و صحت و سقم آنها در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، نمیتوان به نوآوری در دین پرداخت؛ نتیجة این گونه نوآوریها و نواندیشیها، اغلب ایجاد «بدعت» در دین است؛ یعنی نسبت دادن آنچه از دین نیست به دین."