خلاصه ماشینی:
"آیا این احتمالوجود دارد که حکومتهای مردمسالار در شرایط تورمی آتی باقصد جلب رضایت رأیدهندگان،اقدام به ارزشگذاری مجددپول ملی نمایند یا اینکه رغبت کمتری برای پذیرش اشتباهاتسیاسی گذشته از خود نشان میدهند؟آیا انواع حکومتها_حتی اگر بالوقه دلایلشان متفاوت باشد_برای اجرایی کردنارزشگذاری مجدد پول دلایل خاص خود را دارند؟ما از ارزیابی 2YTILOP در مدل پایه کاکس استفاده کردیم.
&%11408AVBG114G% آیا تأثیر تورم بر ارزشگذاری مجدد پول ملی به طورمحتمل با درجه دموکراسی هر کشور مرتبط است؟اگر ازاصطلاح تعاملی(دموکراسی*تورم)در مدل پایه استفادهکنیم،برآورد نسبت مخاطرهآمیز برای حکومت مردمسالارکمی بالاتر از یک است که البته چندان مهم نیست.
ارزیابینرخ پیامد مخاطرهآمیز معنیدار(2/55)حاکی از آن استکه برنامههای صندوق بین المللی پول بر فرصتی که براییک کشور فراهم میشود تا ارزشگذاری مجدد پول ملی را درمدت زمان مقرر انجام دهد،تأثیر شدید دارد.
مهمترین دشواری مدلهایی که در یکدوره زمانی مقرر کشورهای موجود در لیست اطلاعات را مورد(به تصویر صفحه مراجعه شود) ارزیابی قرار میدهند،پیدا کردن راههای مناسب برای بررسی"تأثیر بین المللی"است.
استفاده از این بررسیها،دامنهتجزیه و تحلیل ما را از سال 2003_1960(اگرچه برخی ازکشورها بعدها وارد این لیست شدند و سپس تاریخ استقلالشانرا اعلام کردند)به 1996_1967 محدود میکند با انجام چنینکاری،پیشبینی میشود که باز بودن حساب سرمایه به طورمثبت و معنیداری بر نرخ پیامدهای مخاطرهآمیز ارزشگذاریمجدد پول ملی تأثیر گذاشته است:کشورهایی که بازار آزاد رابه طور کامل پذیرفتهاند،چهار بار بیشتر از دیگر کشورها درآنها احتمال ارزشگذاری مجدد پول ملی میرود.
اما در عمل،دولتهابعد از برگزاری انتخابات تمایل کمتری به ارزشگذاری مجددپول ملی از خود نشان میدهند،چون گاه بین تصمیمگیریدولت برای انجام ارزشگذاری مجدد پول و زمان واقعی اجرایاین سیاست_بهویژه برای کشورهایی که در این خصوصبا مشکلات درازمدت مواجه هستند_تأخیری وجود دارد."