خلاصه ماشینی:
"چرا که او همکاری بامسلم لیگ و کامیابیهای خود در گسستن انگیزههای مذهبی مسلمانان از کنگره را نه به عنوانتاییدی بر هماهنگی دیدگاههای خود با آرای مسلم لیگ،بلکه برای تاکید بر سرشت دینبنیادجنبش پاکستان،جایگاه برتر خویش به عنوان یک رهبر و شایستگی بیچون و چرای خود برایبه دست گرفتن رهبری این جنبش به شمار میآورد.
بااینهمه مودودی به گرایش مسلم-لیگ به بریدن و گسستن از نمادهای اسلامی مورد علاقه جناح و عواطف مذهبی مسلمانان پیبرده بود؛و این نگرش او در پس پیوند و دلبستگیاش به ایده وی در مورد فضای سیاسی درجامعه مقدس نهفته بود-چیزی که پیش از این مانع بزرگی در برابر پیشرفت جماعت و تبدیلآن به یک حزب تمامعیار به وجود آورده بود.
به هر حال جناح بهقمر الدین خان یادآور شد که تحقق یک کشور مستقل اسلامی منوط است به«پاکیزه ساختنروحها»در آن زمان جماعت تصمیم گرفت تا جریان این دیدار را علنی نکند،اما با این حال ایندیدار فرونشاندن نگرانیهای هواداران پاکستان در میان اعضای جماعت به کار آمد وهمچون چراغی سبزی برای فعالیت گستردهتر حزب مورد استفاده قرار گرفت.
[سرانجام]اینها هم مقابله کردن را آغاز نمودند:هنگامی که در یک نشست محلیجماعت اسلامی در مدرس،مودودی گفت«تنها خواسته جماعت این است که مسلمانان را با رهبریپرهیزگارانه هدایت کند و از برآمدن یک رهبری فاسق و فاجر در اداره[جنبش پاکستان]جلوگیریکند»،1جمعیت یکصدا فریاد زد«زنده باد مسلم لیگ»،«زنده باد قاءد اعظم[جناح]»،و«مرگ برجمعیت العلما[ی هند]».
در واقع ساختار این روابط بود کهبیش از کشمش و ستیز بر سر سرنوشت و ماهیت پیشنهادی برای پاکستان،چگونگی کناکنش وتعامل میان جماعت و ثمرهی پیکار مسلم لیگ-یعنی کشور پاکستان-را تعیین میکرد."