چکیده:
مکان فضایی است که جسم در آن قرار می گیرد و خلاء حالتی است که این فضا از هر گونه ماده فیزیکی خالی می شود. امروزه این دو مفهوم تقریبا بدیهی انگاشته می شوند، اگرچه در دانش جدید نیز این همانی قطعی میان دو مفهوم مکان و فضا وجود ندارد، اولی به جسم برمی گردد و دومی به محیط آن. به طور کلی دو تلقی از مکان وجود داشته است مکان به عنوان سطح خارجی جسم و مکان به عنوان ابعاد سه گانه فضایی که جسم در آن واقع می شود. ارسطو مکان را سطح داخلی جسم حاوی و یا سطح خارجی جسم محوی دانسته است. ابن سینا درصدد اثبات این نظر است که مکان هیولا، صورت بعد یا خلاء نیست، بنابراین نهایت سطح یاد شده است. او برای تثبیت این مفهوم، با انواع دلایل به رد خلاء اقدام می کند. ابوالبرکات بغدادی می گوید که به همان دلایلی که مکان می تواند سطح باشد حجم نیز می تواند باشد، بنابراین مکان همه حجمی است که جسم در آن واقع می شود. به نظر می رسد در این میان ابن سینا و ابوالبرکات هر یک نماینده یکی از دو تلقی از مکان هستند در مورد خلاء نیز که ابن سینا آن را ناممکن می شمارد ابوالبرکات به تفصیل نظر او را رد می کند و درصدد اثبات امکان خلاء است.
خلاصه ماشینی:
"ابو البرکاتمیگوید اگر کسی قائل به خلاء باشد نمیتواند این نظر سوم را بپذیرد زیرا از نظر آنهاجسم با ابعاد خود در فضا قرار میگیرد و وقتی خارج میشود نیز ابعادش را با خودمیبرد و تنها چیزی که برای مکان میماند همین است که گفته شود مکان سطح داخلیجسم حاوی یا سطح بیرونی جسم محوی است(ابو البرکات،ص 44).
در مورد حرکتدایرهای نیز میگوید:تمام تقلایی که ابن سینا در این موضوع میکند برای این است کهبگوید حرکت در محیط بینهایت ناممکن است،که این سخن واضح است و نیازی بهتکاپو ندارد،حرکت مکانی و انتقالی جسمی در جسم دیگر یا با تماسی و ایجاد پارگیدر آن جسم است و یا به محاذات و در مجاورت آن است و در هردو صورت اگر جسمنامتناهی باشد حرکت نیز در آن نامتناهی خواهد شد اما اگر حرکت وضعی و دایرهایشود نیز باید حرکت جسم متناهی در محیط متناهی باشد و چگونه جسم متناهی که دارای اول و آخر است میتواند در محیطی که اول و آخر ندارد حرکت نماید و ایناستدلالی که ابن سینا ارائه میکند نه بربطلان حرکت در خلاء بلکه بربطلان حرکت درمحیط لایتناهی دلالت دارد،حرکت در محیط لایتناهی مقدور نیست زیرا تحقق حرکتمنوط به 6 شرط است:وجود محرک،متحرک،ما منه،ما الیه،ما فیه و زمان و در محیطیکه نهایت و بایت ندارد ما منه و ما الیه معلوم نیست پس حرکت انجام نمیشود اماحرکت دایرهای که نه با قطع مسافتی از محیط بلکه وضعی و به محاذات محیط استحتی در محیط لایتناهی نیز مقدور است(ابو البرکات،ص 61)."