چکیده:
تعریف مقاومت و به عبارتی؛ مبارزات آزادی بخش، در حقوق بین الملل عمومی مشمول جامعیت کافی نیست. در واقع؛ این اصطلاح در تقابل با تروریسم، در هر محفل بین المللی ذی ربط تفرقه انداز بوده، باعث عدم ارائه تعریفی واحد از این اصطلاح شده است. گر چه در اسناد حقوقی مهمی به این مقوله اشاره شده است؛ ولی با وجود این، هنوز در نظر برخی از دولتها از مشروعیت برخوردار نیست. این نوشتار، ضمن بررسی مشروعیت مقوله مذکور از منظر حقوق بین الملل، به بیان حق مبارزه مسلحانه نهضتهای مقاومت برای اعمال حق تعیین سرنوشت پرداخته، تمایز آن را با جدایی طلبی که اعمالی تروریستی معرفی می شوند، تبیین و عوامل خلط این دو را بررسی کرده است.
What international law gives as the definition of liberation fightings is not comprehensive enough. In fact، as opposed to terrorism، this concept is divisive in any relevant international forum، preventing an integrated definition of this concept. Although it has been referred to in important documents، a few of states are still deeming it as illegitimate. This writing، while studying the legitimacy of the mentioned category from the perspective of international law، has set out to point out the resistance movements’ right to wage an armed struggle to exercise their right to self determination، explained the difference between the concept of resistance and that of separatism and … which are introduced as terrorist actions، and explored the confusion between these two.
خلاصه ماشینی:
"p,2002,ressaG ) تفکیک مقاومت از اعمال نامشروع درک تفاوت حقوقی بین مقاومت و دیگر اعمال نامشروع بینالمللی،همانند تروریسم وجداییطلبی،به دلایل زیادی وابسته است که مهمترین آنها عبارتند از: الف)لزوم شناخت احکام حقوق بینلامللی که حداقل از دهۀ 40 به بعد،بر مشروعبودن مقاومت ملی به عنوان ابزاری مؤثر برای حق تعیین سرنوشت و مبارزه با انواع وسطوح و روشهای استعمار تأکید دارد.
بند 4 مادۀ 1 پروتکل الحاقی شماره یک به کنوانسیونهای چهارگانۀ ژنو 1949 درخصوص حمایت از قربانیان منازعات مسلحانۀ بینالمللی،1اشغار میدارد که درگیریهایمسلحانهای که در آنها ملتها برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود علیه سلطۀ استعماری یااشغال خارجی یا نژادپرستی مبارزه میکنند،منازعۀ مسلحانۀ بینالمللی محسوب میشود؛بدین معنا که مطابق این بند،نهضتهای آزادیبخش مشمول همۀ مقررات حقوقبشردوستانۀ بینالمللی میشوند و از تمامی حقوق و تکالیف آن برخوردارند.
همچنین مطابق مواد 5،7،8 و 11 از کشورهای عضو خواسته است تا اقداماتمناسب را در سطح ملی اتخاذ کنند؛از جمله انیکه:حقوق داخلیشان را با کنوانسیونها ومنشورهای بینالمللی هماهنگ کنند؛در هر شرایطی اجازه ندهند اجرای این اقداماتمناسب دچار اختلال شود؛قوانین اصلاحشده برای مبارزه با اقدامات تروریستی را اجراکنند؛با همدیگر در منع تروریسم و مبارزه با آن همکاری و اطلاعات مربوط به مرتکبانآن را مبادله کنند.
&%05228SABG052G% مبنی بر نامشروع بودن این گونه اقدامات وجود ندارد،بلکه به عکس،به این ملتها که باانگیزۀ استقلال و بیرون راندن استعمار و مبارزه با نژادپرستی به زور متوسل میشوند،حقداده شده است که با عنوان نهضت رهاییبخش،همانند دولتها،طرف درگیری مسلحانهقرار گیرند و از حقوق متخاصمان بر اساس حقوق درگیریهای مسلحانه برخوردار شوند."