چکیده:
این جستار دو گونه ژانر فانتاستیک/ وهمناک، یعنی شگرف و/ در مقابل شگفت و تعیین میزان کارآمدی این ژانرها را در تعیین نوع ادبی حکایتهای کوتاه فرج بعد از شدت (بابهای هفتم، هشتم و نهم از جلد دوم) بررسی میکند. ابتدا به تعریف واژه وهمناک، و سپس به پیشینه آن اشاره میشود. در ادامه، از رهیافت ساختاری تودروف به وهمناک سخن بهمیان میآید. در نگرش تودروف، وهمناک ناممکنی است که به کمک علل طبیعی یا فراطبیعی ممکن میشود؛ از اینرو، شیشه عمر بس ناپایدار آن با برطرف شدن شک و ترس خواننده شکسته، و وهمناک به یکی از دو حوزه مجاور خود یعنی شگرف و/ یا شگفت وارد میشود. در این مقاله ضمن اشاره به برخی حکایتهای فرج بعد از شدت- که در ژانرهای شگفت و شگرف و نیز ژانر «کرامات» قرار میگیرند- گفته میشود که در این داستانها، تردید شخصیت و یا خواننده به یکی از دو روش زیر برطرف میشود: یا برای رخدادهای بهظاهر عجیب داستانها دلایل عقلانی و منطقی ایراد میشود (گونه شگرف) یا اینکه معلوم میشود رخدادها در دنیایی غیرواقعی رخ داده است (گونه شگفت). در پایان، به یافتههای پژوهش اشاره میشود: 1. توجه به شخصیت مرکزی داستان؛ 2. رویدادها را راوی حکایت میکند، اما حوادث از دیدگاه شخصیت مرکزی دیده میشود (راوی- کانونیگر)؛ 3. دیدگاه خواننده با دیدگاه راوی و شخصیت اصلی یکی است.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله ضمن اشاره به برخی حکایتهای فرج بعد از شدت-که در ژانرهای شگفت وشگرف و نیز ژانر«کرامات»قرار میگیرند-گفته میشود که در این داستانها،تردید شخصیتو یا خواننده به یکی از دو روش زیر برطرف میشود:یا برای رخدادهای به ظاهر عجیبداستانها دلایل عقلانی و منطقی ایراد میشود(گونۀ شگرف)یا اینکه معلوم میشود رخدادهادر دنیایی غیر واقعی رخ داده است(گونۀ شگفت).
بنابراین،نمودارپیشین برای همخوانی با داستانهای فرج بعد از شدت به ترتیب زیر دستکاریمیشود: نمودار گذار وهمناک به مرزهای مجاور و ورود به حوزۀ تمثیل (به تصویر صفحه مراجعه شود)هنگامی که خواننده در یافتن علت یا علل طبیعی و یا فراطبیعی حوادث روایتهایفرج بعد از شدت در شک و تردید است،داستانها وهمناکاند؛اما همینکه درمییابدرخدادهای روایت در جهانی غیر از دنیای واقعی رخ دادهاند و علل طبیعی و یافراطبیعی دارند،وهمناک به ترتیب به یکی از دو حوزۀ مجاور خود یعنی شگرف(عللطبیعی)و یا شگفت(علل فراطبیعی)وارد میشود.
با این اوصاف،به نظر میآید تا زمانی که خوانندۀ داستانهای فرج بعد از شدت در کشوقوس حوادث داستان به سر میبرد،داستانهاوهمناک است که ما از آن به کرامات یاد کردیم؛اما همینکه از داستانها تعبیریتمثیلی عرضه میشود،ژانر وهمناک یا کرامات ناپدید میشود و تمثیل جای آن رامیگیرد.
بنابراین،وهمناک به تعبیر تودروف و کرامت در داستانهای دینشناختی و در اینجافرج بعد از شدت نه فقط دال بر حادثهای شگرف و شگفت است(حادثهای که بذرتردید و دودلی را در دل و جان خواننده و قهرمان میکارد)،بلکه نوعی قرائتغیر شاعرانه و غیر تمثیلی اثر نیز به شمار میآید(تودروف،1975:32)؛هرچند در فرج بعداز شدت از بیشتر حکایتها تعبیری تمثیلی نموده میشود."