چکیده:
در این مقاله ضمن تبیین آزادسازی تجاری، منافع و ضررهای آن مورد بحث واقع شده است. معمولا در بحث نظری بیشتر بر منافع آزادسازی تأکید شده که به صادرات بیشتر و رشد اقتصادی بالاتر منجر میشود. اما ممکن است به علت رشد سریعتر واردات نسبت به صادرات و در نتیجه وضعیت ناپایدارتر از پرداختها منافع آزادسازی خنثی شود. تجارت و آزادسازی در دهههای 1980 و 1990 به ویژه در کشورهای در حال توسعه تا حد زیادی رشد نمود. همزمان با افزایش آزادسازی در سطح جهان، مطالعات تجربی مختلفی در زمینه ارزیابی آثار آزادسازی انجام شد که اکثر این مطالعات اثر مثبت آزادسازی را مورد تأیید قرار دادهاند. در نهایت نتیجهگیری شده که در صورت همانگی با سیاستهای داخلی و اصلاح ساختاری و اتخاذ نظام ارزی مناسب همراه با ثبات اقتصادی، آزادسازی میتواند موفق و ثمربخش باشد.
خلاصه ماشینی:
مقدمه با توجه به رشد تجارت بين الملل در چند دهه اخير همواره اين سؤال در مجامع بين الملل و نيز مراکز علمي و سمينارهاي اقتصادي مطرح بوده که آيا رشد تجارت مي تواند درآمد و رفاه را افزايش دهد؟ به طور خاص اين سؤال در کشورهاي درحال توسعه از حساسيت بيشتري برخوردار است ، زيرا اين کشورها به لحاظ فقدان ظرفيت هاي علمي و تخصصي ممکن است سهم کمتري از منافع حاصله از تجارت جهاني را به خود اختصاص دهند.
به عنوان نمونه ، آزادسازي تجاري موجبات بازشدن بازارها را فراهم مي سازد يعني با کاهش تعرفه ها و حذف موانع تجاري و آزادکردن جريان سرمايه و سرمايه گذاري ميان کشورها و افزايش شفافيت تجاري و تسهيل تجاري مي تواند در زمينه تجارت جهاني مؤثر واقع شود.
به اعتقاد آنها درخصوص موفقيت ببرهاي اقتصادي سه سياست وجود داشته است : سياست هاي صنعتي براي ارتقاي بخش هاي خاص کنترل دولتي بازار مالي براي کاهش هزينه سرمايه اعطاء اعتبار مستقيم به بخش هاي استراتژيک و سياست هاي ارتقاء صادرات و حمايت از صنعت داخلي وينتر٣ معتقد است در کشورهاي در حال توسعه تجارت نرخ هاي رشد اقتصادي را افزايش مي دهد اما نه براي هميشه .
اکثر مطالعات تجربي انجام شده در اين زمينه نشان مي دهد آزادسازي رشد را افزايش داده ، اما خود رشد اثر منفي بر تراز تجاري داشته است .
Welch (2003), "Trade Liberalization and Growth: New Evidence", Working Paper, National Bureau of Economic Research, Cambridge, M.