خلاصه ماشینی:
"2-روند صنعتیشدن ایران(در رژیم گذشته) از آغاز قرن بیستم میلادی به اینسو،ایران درقالب سیاستهای استراتژیک قدرتهای صنعتی-نظامی غرب(در مسیر وابستگی به کشورهای صنعتی)یک رشته تغییر و تحولات در عرصههای صنعتی،اقتصادی و فرهنگی را تجربه کرده است: از سال 1921 تا 1941(برابر با 1300 تا 1320 هجری شمسی)حدود 680 کارخانه(با قریب 45 هزار شاغل)در بخش صنایع مصرفی در ایران تأسیس شد(به منابع و مأخذ شمارۀ 10،14 و 15 مراجعه شود.
برخی از آثار منفی و ضدملی رژیم گذشته را بدین قرار میتوان برشمرد: +گسترش بوروکراسی و دیوانسالاری خشن همراه با اختناق؛ +تحکیم پایههای وابستگی صنایع کشور به خارج؛ +ساختار نامتوازن اقتصادی(افزایش بخش خدمات و درهمریختگی کشاورزی و تعمیق وابستگی صنعتی)؛ +بودجۀ نفتی و وابستگی تأمین ارز داخلی به صدور آن؛ +موازنۀ منفی در تجارت خارجی؛ +گسترش نفوذ سرمایه خارجی و شرکتهای فراملیتی در کشور؛ +ضعف بنیادی نظام آموزشی و پژوهشی و کمبود شدید نیروهای متخصص و ماهر؛ +افزایش فاصله میان سطح زندگی در شهر و روستا-مهاجرت روستائیان و تراکم جمعیت در شهرها؛ +توزیع نامتعادل درآمد ملی و گسترش فقر و محرومیت،بیکاری و ترویج فرهنگ مبتذل غربی و...
2-نظام اقتصادی -تحکیم پایههای نوین اقتصاد صنعتی(بر بستر علوم و فنون جدید)؛ -هدایت فرایند تولید بهسمت محصولات استراتژیک؛ -برنامهریزی درجهت اشتغال مولد؛ -توسعۀ صادرات غیرنفتی و تعدیل موازنۀ بازرگانی؛ توجه جدی بهبخش کشاورزی(بهخاطر ضریب افزایش ارزش افزودۀ آن نسبت به بخشهای صنعت و خدمات با میزان ارزبری بسیار پائین(قریب 7 درصد نیاز ارزی سالانه)و نیز تعداد روستائیان در جامعه و سایر امتیازات بخش کشاورزی)؛ 3-نظام نوین توسعۀ منابع انسانی و مدیریت -تدوین استراتژی برنامهریزی منابع انسانی(در سطح ملی،منطقهای و سازمانی)درجهت توسعۀ آن از طریق رفع نیازمندیهای مادی و تکامل روحی و تبلور استعدادها و قابلیتهای جمعیت فعال."