خلاصه ماشینی:
"بههرحال،عشق به طبیعت و محیطزیست در تفکر اسلامی و تأکید بر نقشطبیعت به عنوان وسیلهای برای دستیابی بهحکمت الهی که در آفرینش تجلی نمودهاست نه تنها به معنای نفی قیومیت و تعالیذات باری تعالی نیست،بلکه نشانۀ درکعمیق و توجه به این آیه شریفه قرآن استکه:«هر جا که نظر افکنید وجه خداوندخواهد بود.
یعنی لازم است در خصوصجایگاه آدمی در عالم کون یک قید ثانوی ازتعالیم قرآنی بر مفهوم خلیفة اللهی آدمیافزوده شود تا بتوان تصویر کاملی ازنقطه نظر اسلامی در خصوص انسان بهدست آورد و آن«عبد»بودن انسان است؛صفتی که انسان را قادر میسازد تا به کمالانسانیت خود نائل آید و بدان لحاظ بتواندخلیفۀ ذات باری تعالی گردد.
پس اگرچه از نظر قرآن،طبیعت«سخرۀ» (DETCEJBUS) بشر قرار گرفتهاست ولی این بدان معنی نیست که بشربدون هیچ قید و شرطی در تباه کردن آن آزاداست،بلکه او باید در محدودۀ قیود وشرایط قوانین الهی عمل کند و با توجه بهاینکه او خلیفۀ خداوند است و قدرتی که ازناحیۀ خداوند به وی عطا شده صرفا برایزندگی موقت در زمین و نهایتا بازگشت بهسوی اوست،به بهرهبرداری از طبیعتبپردازد.
16 بنابراین،نظر اسلام را میتوان چنینتبیین کرد:انسان صرفا زمانی میتواندخلیفۀ خداوند باشد و بر آفرینش به نیابت ازاو حکم براند که با تأسی به رسول خدا،عبد الله باشد و ارادۀ خود را تسلیم خداوندنماید و بر روی زمین با صلح و صفا وآرامش زیست کند و با کائنات و محیط خودهماهنگ و موزون باشد.
و بادر نظر گرفتن سلسله مراتب حقایق وواقعیتها،معلوم میگردد که آدمی تنها زمانیبا خداوند که محیط بر دنیای فعلی و دنیایدیگر است در صلح و صفا قرار دارد،که بامحیط زیست این دنیای خود در صلح وصفا باشد،چه آنکه ما نمیتوانیم بدونهمگام بودن با خداوند،با کائنات هماهنگباشیم."