خلاصه ماشینی:
"بر این اساس دخالت دولت بعد از جنگ دوم جهانی بر حول سه محور استوار بود: الف)لزوم ارائه خدمات رفاهی به اقشار کمدرآمد؛ ب)مطلوب بودن اقتصاد مختلط؛ ج)لزوم وجود یک سیاست کلان اقتصادی هماهنگ در کشورهای در حال توسعه گسترش نقش دولت معلول شکلگیری دولتهای ملی در دورهء پس از استعمار بود.
ایجاد تناسب بین نقش و تونایی دولت با طبقهبندی وظایف دولها امکانپذیر است که هردولتی میبایست قسمتی از این وظایف را بر عهده گیرد: -دولتهایی که توانایی کمی دارند باید توجه خود را به فراهم کردن کالاهای عمومی(حقوق مالکیت،تأمین ثبات کلان اقتصادی،ایجاد راه،تأمین آب و...
2. مشارکت بیشتر بخش غیر دولتی مشارکت بیشتر به سه طریق میتواند ظرفیت سیاستگزاری دولت را افزایش دهد: الف)هنگامی که شهروندان میتوانند نقطهنظرهای خود را به صورت رسمی و غیر رسمی بیان کنند و خواستههایشان را در چارچوبهای قانونی به اطلاع مقامات برسانند،دولتها اعتبار لازم برای اداره امور را به دست میآورند.
خصوصیسازی و واگذاری تمرکز دولت بر فعالیتهای ستادی و نظارتی میتواند عملکرد سازمانهای دولتی را بهبود بخشد،از سوی دیگر اگر در فعالیتهای واگذار شده به بخش خصوصی،رقابت اندک باشد و بازار به هردلیلی به صورت شبه انحصاری باشد،تبدیل انحصار دولتی به انحصار خصوصی زیانآورتر است؛تقویت نظام نظارتی در این حالت مقدم بر خصوصیسازی است.
در مناقصه باید به این نکتهء مهم توجه داشت اگر دولت دارای نظام وارسی قوی نباشد و معاملات پیچیده باشد یا آنکه بازارها ناقص و اطلاعات غیر شفاف باشند، مناقصه میتواند به افزایش فساد و هزینههای دولتی بیانجامد."