چکیده:
نسبی گرایی، مطلق گرایی و عینیت باوری، مفاهیمی هستند که در تاریخ فلسفه به طور عام و فلسفه علم به طور خاص بسیار مورد رجوع و بحث بوده اند. مقاله حاضر پس از ذکر مقدمه ای، به معرفی مفاهیم مذکور از مناظر گوناگون پرداخته و هر تعریف در هر منظر را ارزیابی نموده است. مقاله نشان داده است که دامنه نسبی گرایی، بسیار مبسوط است و شاید تنوع آن به هزار نوع برسد و چه بسا به نحو مضمون و ناآگاهانه بر عادات شناختی پژوهشگر موثر شود. مقاله به عینیت باوری (که در تقابل با نسبی گرایی بوده و گونه ای مطلق گرایی است) نیز پرداخته و نشان داده که این گرایش، میراث تفکر نیوتنی ـ دکارتی است و گرایش های جدید فلسفه علم، آن را پشت سر گذارده است. در پایان مقاله، مصادیقی از مطلق گرایی و نسبی گرایی ذکر گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"برخی نیز قایل به این شدند که فرهنگهای مختلف، هنجارهای مختلف عقلانیت دارند که وفق آن عقلانیت،مطالب را در فرهنگهای غنی خود،به خوبی استدلال و معنادار مینمایند؛ ولو برای ما که خارج از آن زمینه هستیم، ممکن است عجیب و غریب به نظر برسد.
نسبیگرایی معرفتشناختی هنجاری قایل است به اینکه حقایق مستقل از چارچوب استنتاج و معیارهای توجیه و هنجارهای عقلانیت وجود ندارد،به عبارت دیگر یک چنین حقایقی صرفا در نسبت با چارچوبهای مشخص خود،یافتنی است.
د)نسبیگرایی توصیفی لزوما به معنای آن نیست که تمامی تفکرات و حالات اندیشگی آدمی برآمد شرایط اوست؛بدیهی است چنانچه این دیدگاه به آن حد تجاوز کند که هرگونه اندیشه و رفتار آدمی را منحصر و محدود به جبر محیط نماید (پوزیتیویسم)،قابل قبول نخواهد بود.
4. موضوع عقلانیت علمی دینگرا یکی از گرایشهای درون مکتب عقلانیت علمی،قایل است به اینکه جهانی که توسط علم مورد اکتشاف قرار دارد،توسط خداوند خلق گردیده است،اما حقایق دینی از طریق روشهای علمی،اثباتپذیر نیست از این دیدگاه عالم میتواند دلایل زیادی برای ایمانمندی خود داشته باشد،حتی اگر این دلایل برای شخص دیگر،قانعکننده نباشد.
انتقادهایی نیز به مبانی هستیشناسی رئالیسم انتقادی(که توسط روی باسکار ارائه شده و بیشتر رئالیستها آن را میپذیرند)صورت گرفته که ذکر آن خالی از لطف نیست،رم هاره و چارلز وارلا از جمله کسانی هستند که واقعیت و وجود ساختار اجتماعی را میپذیرند،اما برخلاف باسکار نیروی علی آن را رد میکنند و به نظر آنها قدرت عوامل انسانی در انتخاب و عمل محدود نیست."