چکیده:
هنگامی که برای کسی حادثهای رخ می دهد و یا شاهد رخدادی دلخراش است. اگر بخواهد آن
را برای فرد دیگری باز گوید؛ زحمت بیان آن را احساس نخواهد کرد؛ زیرا درک بیان شفاهی
حادثه برای مخاطبی که حضور دارد. آسان است و در صورت ابهام در بیان» با پرسش و پاسخ.
رفع خواهد شد. اگر چنین کسی بخواهد گزارش آن حادثه یا رخداد را بنویسد و به سازمان یا
ارگانی ارائه دهد بی تردید نگارش آن برایش سخت خواهد بود؛ چون بیان بعضی از مسائل مهم
یا تشریج گزارش دشوار است. در نتیجه؛ نگارنده را به رعایت چار چوب مشخصی ملزم میکند.
وقتی مخاطب. دوست و یا آشنای طمیمی باشد. لزوّمی ندارد گوینده برای اثبات هر نکته دلیل
بیاورد. اگر شنونده نکتهای را درک نکند. سوال میکند و گوینده؛ بی درنگ پاسخ می دهد.
چون از یکدیگر شناخت قبلی دارند و گوینده با مخاطب خود. همراز, همدل. صمیمی و با
منطق او آشناست. در درک مطلب کمتز دچاز ابهام می شودء ولی وقتی که مخاطبان افرادی نا
آشنا هستند, علاقه . سوابق ذهنی و میزان درک و فهّم آنان در اختیار نیست. لزوم رعایت نظم
و ترتیب, صراحت بیان . گزینش واژگان برای به کارگیری در ساختار جملات. تعبیرهای مناسب
و قابل درک. ارائه ی دلیل برای تفهیم مطلب. کار را دشوار می کند. چه بسا نویسنده عنان
مطلب را از کف بدهد و مقصود اصلی را در لا به لای انبوه مطالب گم کند و مخاطب پیام اصلی را
درنیابد. در چنین حالتی «ویراستار» کمک کار امینی است که پیام نویسنده را با شیوه ای
سلیس, روان و جذاب ویرایش. و به مخاطب منعکس می کند. در این مقاله که با استفاده از
روش مرسوم مطالعهی آرشیوی-اسنادی نگاشته شده؛ ضمن اشاره به ویرایش و نقش ویراستار
در پویایی محتوای مطبوعات محلی ایلام (هفته نامه ها. دو هفته نامهها و ماهنامهها), کاستی
های آن ها از لحاظ عدم استفاده ی صحیح از علامتها و نشانههای معمول و متداول زبان
فارسی بررسی و بیان شده است.