چکیده:
ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺪاﻟﺖ در اﻧﺪﻳﺸﻪ ی ﺳﻴﺎﺳﻲ اﺳﻼم دوره ی ﻣﻴﺎﻧﻪ، ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺣﻔﻆ ﻧﻈﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻋﻤﻞ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻣﺤﻮر و اﺧﻼﻗﻲ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ وﻇﻴﻔﻪ ی ﻓﺮﻣﺎن روا ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﻫﺎﻳﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻧﻈﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ را، ﺑﻪ ﺧﺼﻮص از ﻟﺤﺎظ ﻋﻘﻴﺪﺗﻲ، ﺑﺮﻫﻢ ﻣﻲ زدﻧﺪ، و اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﻤﺎدی از ﻋﺪاﻟﺖ ﭘﻴﺸﮕﻲ وی ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲ ﺷﺪ؛ ﺷﻴﻮه ی ﻋﻤﻠﻲ ﻛﻪ اﻧﻮﺷﻴﺮوان ﺑﺮ اﺳﺎس آن، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺳﺮﻛﻮب ﺑﺪﻋﺖ ﻣﺰدﻛﻴﺎن، در ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ، دارﻧﺪه ی اﻳﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻧﺸﺎن داده ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﺪ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻲ ﺟﺎﻳﮕﺎه اﻧﻮﺷﻴﺮوان در ﺳﻨﺖ ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ از اﻳﻦ زاوﻳﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺒﻴﻴﻦ اﺳﺖ؛ ﭼﺮا ﻛﻪ ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ دارای ﻛﺎرﻛﺮد ﺳﻴﺎﺳﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﻋﺒﺮت آﻣﻮزی ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺷﺎﺧﺼﻪ ﻫﺎی دﻳﮕﺮی ﻏﻴﺮ از ﺳﺮﻛﻮب ﺑﺪﻋﺖ ﻣﺰدﻛﻴﺎن ﺗﻮﺳﻂ وی، در اﻳﻦ اﻧﺘﺨﺎب اﻫﻤﻴﺖ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺳﻌﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻴﻮ ه ی اﻧﻌﻜﺎس ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﻮﺷﻴﺮوان در ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ، ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮی رﻫﻴﺎﻓﺖ ﻫﺮﻣﻨﻮﺗﻴﻚ، از ﻛﺎرﻛﺮد ﻋﺒﺮت آﻣﻮزی ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ رﻣﺰﮔﺸﺎﻳﻲ ﮔﺮدد و راﺑﻄﻪ ی آن ﺑﺎ ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﻮﺷﻴﺮوان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎد ﻋﺪاﻟﺖ، در ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﺳﻼﻣﻲ ﻧﺸﺎن داده ﺷﻮد. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﺑﺮآن اﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﺸﺎن داده ﺷﻮد ﻛﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ اﻧﻮﺷﻴﺮوان ﺑﻪ ﻧﻤﺎد ﻋﺪاﻟﺖ در ﺳﻨﺖ ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﮕﺎری اﻳﺮاﻧﻲ اﺳﻼﻣﻲ، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ واﻗﻌﻲ ﺑﻮدن ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﻮﺷﻴﺮوان، آن ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻣﺘﻮن ﺗﺎرﻳﺨﻲ ﮔﺰارش ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺑﺮداﺷﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻮرﺧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن از ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺪاﻟﺖ داﺷﺘﻪ اﻧﺪ؛ و ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺒﻨﺎ، ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﻮﺷﻴﺮوان را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎدی از اﻟﮕﻮی عدالت در سنت تاریخ نگاری اسلامی بازنمایی کرده اند.
The concept of Justice in the Islamic Middle Ages thought was based on keeping order in
society and having virtue politicians with high merit. Accordingly, based on this thought, the
most important role of a ruler was to stand firm against the heretics and those broke the rule of
law and order in society. In other words, suppression of the heretics was a kind of justice and
brought the title of “the just” for rulers. The title of that Anushirvan has received from
Moslem historiographers in the Middle Ages in fact, originated from such a kind of thought
and idea; because he could suppress Mazdakians uprising as a heretic movement. It seems
this factor has had an important role in calling Anushirvan as a just king, though other factors
also can not be ignored.
However, by using the hermeneutic methodology, in this paper it has been tried to examine
the reflection of Anushirvan character as a just king in Islamic historiography in the Middle
Ages and find out why and how he got such a position. In other words, in this paper the writer
has tried to demonstrate that calling Anushirvan as a just king in Islamic historiography is not
based on historical facts, but originated form the concept of justice among Moslem historians.
خلاصه ماشینی:
"با تعمق بیشتر در روایات منابع مورد بررسی،این پرسش مطرح میشود که علت اینبرجستهسازی و نسبت برقرار ساختن بین تعریف کردن انو شیروان به عنوان شاه عادل،وسرکوب بدعت مزدکیان در سنت تاریخنگاری اسلامی چیست؟به نظر میرسد در همینجاست که باید مضمون ایدئولوژیک و عصری متون تاریخنگاری مورد توجه قرار گیرد؛چراکه هر متن تاریخی قرار است برای مخاطبانی مصرف شود و مسئلهای از دشوارههای زمانه وزیستجهانشان را حل کند.
اگر به مخاطبان این آثار تاریخنگاری توجه کنیم که طیفی از نخبگاندرباری و سیاسیون عملگرا هستند،{P1P}و نیز مخاطب متون فارسینویس را عموما مردم عامه ونخبگان ایرانی مسلمان سرزمینهای تابعهی حکومتهای متقارن قرنهای سوم تا ششم هجریقمری،و دربارهای سلسلههای سامانی و غزنوی تا سلجوقی بدانیم،{P2P}آنگاه به فهم علتبرجستهتر شدن این شیوهی چیدمان و نظمبخشی به روایتها در بازنمایی عصر انو شیروان ونسبت برقرار کردن بین مفهوم عدالت و سرکوب بدعت در این دوران نزدیک خواهیم شد.
P} سرکوب بدعت مزدکیان به فرمان انو شیروان توسط مورخان مسلمان گردیده است؛چرا کهمتون تاریخنگاری کار ویژهی شکلدهی به ذهنیت سیاسی و عقیدتی نخبگان دربارهای شاهی وفرهنگ سیاسی توده و عامه را دارند و براین اساس تلاش کردهاند بین مفهوم عدالت وسرکوب بدعت دینی و اجتماعی مزدکیان برای مخاطبان خود در اکنون معاصرشان،ارتباطبرقرار کنند و از طریق این الگوسازی عملی و اخلاقی در ذیل اخلاق و عمل سیاسی،تجربهایبرای مخاطبان عصر خود پدید آورند."