خلاصه ماشینی:
"طرح این مسئله و عصبانیت دستگاه پاپی،در مطبوعات انعکاس گستردهای یافت و تا آنجا پیش رفت که وقتی در سال 1980 به عنوان یک متأله کاتولیک مورد انکار قرار گرفت و از مقام کلیسایی عزل گردید،به خشم و انزجار بسیاری از مردم از کلیسا منجر شد.
من اکنون به ویژه دربارۀ کلیسای کاتولیک روم سخن میگویم و فکر میکنم اگر این مرحله را به طور کامل پشت سر نگذاریم و به یک فرقه بزرگ تبدیل نشویم،پیش نخواهیم رفت.
بگذارید بگویم این امر در مدت زمان کوتاهی مثل دو سه سال اول ریاست پاپ بندیکت امکانپذیر نیود؛و اکنون،البته فکر میکنم حتی واتیکان هم دربارۀ لزوم تغییر میاندیشد.
این موضوع مرا شگفتزده میکند که برخی از اسقفها در طی شورای روم واتیکان بسیار شجاع بودند،حتی وقتی که میدانستند پاپ بیست و ششم&%18702DMKG187G% یا پل ششم ممکن است در مقابل برخی نظرات آنها ساکت نباشند؛و همواره متعجب بودم و دوست داشتم نظر شما را در این باره بشنوم که چرا این شجاعت،اینجا در زمان ژان پل دوم وجود ندارد؟به نظر میرسد برخی از آنها خیلی زود مطیع و سر به راه میشوند.
اگر یک پاپ هر کسی که باشد در برخی نکات اصلی خود را در مقابل شورای دوم واتیکان قرار دهد و چهار اسقف را خارج از کلیسای کاتولیک بپذیرد که عقاید مربوط به آموزۀ همه کلیسایی، آزادی دینی و نهاد کلیسا را انکار کرده و اعمال تغییرات نسبت به یهودیت،اسلام،ادیان جهان و جهان سکولار مدرن را قبول نداشته باشند،چگونه میتوانیم این اسقفها را اسقفهای منصوب شده از طرف کلیسا بدانیم؟این عملی است بر ضد شورا را تغییر دهد."