چکیده:
رسالت هنر را برداشتن پرده از واقعیت های زندگی دانسته اند. شعر و ادبیات را به مثابه آیینه ای دانسته اند که بسیاری از حالات، دیدگاه ها، حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع در هر دوره ای در آن متجلی می شود. در این بین شعر در جامعه ایران در طول تاریخ از جایگاه ممتازتری در مقایسه با دیگر جوامع برخوردار بوده است، به طوری که آن را مهمترین رسانه فرهنگی ایرانیان دانسته اند. شاعران هم به عنوان اندیشمندان جامعه در جهت دهی فکری و اجتماعی جامعه نقش عمده ای را ایفا می نمایند. در دهه های چهل و پنجاه شمسی طیفی از شاعران مذهبی ظهور کردند که در مقایسه با شاعران نسل پیش از خود به لحاظ مبانی فکری و گرایش های فرهنگی تفاوت های عمده ای داشتند. این مقاله بر آن است که زمینه های اجتماعی ظهور و مهمترین درون مایه های شعری این شاعران را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با روشی تاریخی - اسنادی و با بررسی اشعار شاعرانی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، نعمت میرزازاده، حمید سبزواری، مهرداد اوستا، طاهره صفارزاده و موسوی گرمارودی به این یافته رسیده که پیدایش جریان مذهبی در شعر فارسی در دهه های مذکور متاثر از سیر کلی جریان های فرهنگی جامعه بوده است. این شاعران، همگام و متاثر از رهبران اجتماعی و فرهنگی جامعه کسانی چون امام خمینی (ره)، جلال آل احمد و علی شریعتی ضمن آگاهی بخشی به اقشار مختلف جامعه، در صف مقدم مبارزه با رژیم شاه و تلاش برای زمینه سازی برای پیروزی انقلاب قرار داشتند و مبانی اجتماعی و سیاسی شعر آنها بر محورهای عمده ای چون: مخالفت و انکار ارزش ها و اقدامات جریان فرهنگی رسمی، دعوت به مبارزه با رژیم پهلوی، داشتن دغدغه هویت و تاکید بر بازگشت به خویشتن اسلامی و مذهبی، تاکید بر آموزه های دینی با اهمیت دادن بر ابعاد سیاسی آنها و تجلیل از شخصیت امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب استوار بوده است.
خلاصه ماشینی:
"شعر«پیام»،او-که در پاسخ به دعوت حسینیه ارشاد در مورد بعثت بود و جایزه بهترین شعر را از آن خود کرد-از واقعۀ بعثت و نزول وحی و دگرگونیای که رسالت پیامبر در جهان پدید آورده سخن میراند: {Sبخوان به نام خدایت که آفرید بشر#طنین فکند خدا نیمهشب به کوه و کمرS} شاعر سپس با بیان دستاوردهای شگرف تمدن اسلامی و گسترش قلمرو آن در سالهای اولیه اسلامی،به انحطاط جهان اسلام اشاره کرده و قصد دارد علت این انحطاط را پیجویی نماید: {Sچه شد که شرق به علم و کمال واپس ماند#از آن امم که ببودند مرو را چاکرS} {Sدریغ که مکتب قرآن که ناشناخته ماند#کسی نجست در او آن معانی مضمرS} او در ادامه اسلام را دارای برنامهای کامل و جامع میداند که باید راهنمای زندگی سیاسی و اجتماعی قرار گرفته و به عبارت دیگر،همچون یک ایدئولوژی در آن نگریسته شود: {Sدر این کتاب که مفهوم مسلکی دارد#سزاست تا که چو برنامهای کنیم نظرS} (میرزازاده،1357:78) وی سرودی ملی برای اسلام میسراید و در آن تأکید میکند که: {Sهمۀ چین و هند و عرب خاک ماست#که اسلام ما خاکها را زدودS} (میرزازاده،1357:3) دفتر شعر لیله القدر وی مشحون از اشعاری است که در باب پیامبر و امامان شیعه، عاشورا و شخصیتهای مذهبی چون فاطمه،ابو ذر،علامه امینی و دیگران سروده شده است."