چکیده:
عصر بالندگی و شکوفایی هنر ایران دوران سلجوقی و ایلخانی است و در زمان تیموریان به اوج می رسد. در حالی که از گذشته تاکنون مطالب بسیاری در مدح و ستایش صفویان گفته شده که بیشتر جنبه سیاسی دارد تا تحلیل و بررسی جدی در زمینه فرهنگ و هنر. تمرکز و یکپارچگی سازمان دولت صفوی باعث شد تا جمیع هنرها رونق گرفته و تولیدات فراوانی در تمامی زمینه های هنری انجام شود و بدین گونه بود که هنرها در این عصر به جهت کمیت رشد چشمگیری یافته اما از نظر کیفیت دچار افول شدند. هنر این عصر غالبا در تداوم هنر دوران گذشته از ساسانی تا تیموری است، به طوری که از ابتدا تا انتهای این دوره شاهد رکورد و افول هنرها بخصوص در زمینه معماری و تزیینات می باشیم.
While Iranian art began to flourish during Saljouqi and Ilkhanid periods and reached the peaks of grandeur during the Timurid period، so much has been said in praise of the Safavid dynasty، which has greater political implications than analytical and cultural ones.
Consistency and strength of the Safavid ruling system led to the growth of all forms of arts and artistic creations. Although art works showed a remarkable growth in terms of quantity، Their quality dwindled during this period.
Art in this period is primarily a continuation of the past Sassanid and Timurid art and one can see stagnation، especially in architecture and decorative art، throughout Safavid period.
خلاصه ماشینی:
"چنانکه در عصر شاه عباس و بخصوص در پایتخت او اصفهان ساختن آثار و ابنیه رشد یافت و حکام صفوی در دیگر شهرهای ایران در زمینه معماری و سایر هنرها به رشد قابل ملاحظه ای دست یافتند اما آنچه از رشد و توسعه هنری در این دوره یاد میشود بیشتر جنبه کمی دارد و نه کیفی.
از این رو در این مجال، پس از بررسی بناهای مسجد شاه، مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو به جهت معماری و تزیینات، آن ها را با مسجد کبود تبریز (قرن نهم هجری) و مجموعه ای در سمرقند، پایتخت تیموریان، مقایسه می کنیم؛ تا برتری و کمال هنری دوران قبل نسبت به هنر صفویان آشکار گردد.
در مسجد شیخ لطف الله و حتی مسجد شاه اصفهان برای پوشاندن ابعاد و سطوح درشت و عظیم از کاشی های هفت و رنگ؛ آن هم در بعضی قسمت ها با تناسباتی زمخت نقوشی درشت و ناهماهنگ استفاده شده که در مقایسه با مجموعه نامبرده در سمرقند آشکار است که تا چه حد افراط در کاشیکاری موجب از میان رفتن هماهنگی و ظرافت و دلنشینی در تزیینات شده است.
از جمله تغییر و تحولات ساختاری_اجتماعی و فرهنگی ایران در عصر ایلخانی، تغییر نظام سنتی جامعه ایران و بعضی ممالک اسلامی دیگر بر اثر تسلط قوی بیگانه و بی اعتنا به عقاید و سنن ممالک مفتوح، اضمحلال قطعی خلافت عباسی و دامنه نفوذ آن در ممالک مسلمان، قدرت یافتن تشیع و فراهم شدن مقدمات پیروزی شیعه در ایران، فراهم آمدن مقدمات وحدت دوباره سرزمین های ایرانی، پس از سامانیان و سلاجقه بزرگ که در عهد صفوی تحقق یافت، ایجاد زمینه های لازم برای ظهور شخصیت های استثنایی چون مولوی، سعدی، شیخ محمود شبستری و..."