چکیده:
یکی از نظریههای عرصة دینپژوهی معاصر ایران پروژة «عقلانیت و معنویت» مصطفی ملکیان است. این نظریه با محور قراردادن مؤلفههای اجتنابناپذیر مدرنیته به مواجهه با دین سنتی میرود و ضمن مقایسه این مؤلفهها با ویژگیهای اصلی دین سنتی، حکم به تباین میان دینداری و مدرنبودن میکند. فهم سنتی از دین را در جهان مدرن کارآمد نمیداند و فهمی جدید از دین (معنویت) را که سازگار با مؤلفههای مدرنیته است معرفی میکند. این مقاله کوشیده است تصویری روشن و شفاف از ارکان اصلی این نظریه، که عبارتاند از عقلانیت، معنویت و زندگی اصیل، ارائه دهد. در ابتدا مراد ملکیان از دین بیان میشود و بعد از آن تقریری از نظریۀ عقلانیت و معنویت ارائه خواهد شد و بهکوتاهی نقدهایی که علیه این نظریه ارائه کردهایم، و عناوین آنها در زیر آمده است، اشاره میشود. 1. ابهام در تقسیمبندی دین؛ 2. عدول از مبنا؛ 3. صورتبندی نادرست از استدلال و تبعیت از استدلال و ناسازگاری آن با همة اقسام تعبد؛ 4. تاریخیبودن دین؛ 5. ابهام در نقطه تمایز میان معنویت و عقلانیت؛ 6. نبود برنامهای برای اجتماع و کار جمعی؛ 7. شرایط سخت معنویت برای عموم مردم.
خلاصه ماشینی:
"در توضیح سخن وی میتوان گفت، مثلا اگر بحث بر سر مسئلة دین و معنای زندگی باشد، حتی اگر مراد، همة ادیان نباشد و فقط دین اسلام مراد باشد و مراد اسلام یک و اسلام سه هم نباشد و فقط اسلام دو مراد باشد، تازه باید پرسید کدام اسلام دو؟ دین عارفانه اسلام و یا دین فقیهانهای که در اسلام وجود دارد؟ نسبت کدام یک از اینها را با معنای زندگی مورد بحث قرار میدهید؟ در اینجاست که وی تقسیمبندی کلیای در باب اسلام دو کرده است، البته معتقد است این تقسیمبندی را در مورد ادیان دیگر هم میتوان کرد: اسلام دو به سه قسم قابل تقسیم است: اسلام دوی بنیادگرایانه، اسلام دوی تجددگرایانه، و اسلام دوی سنتگرایانه ...
ملکیان دربارۀ اسلام و سایر ادیان، اعتقادش بر این است که اگر مراد ما از این ادیان، ادیان نهادینة تاریخی جاافتاده یا همانی باشد که تودههای مردم به آن اعتقاد دارند، قدرت حل بسیاری از مسائل نظری جدید و مشکلات عملی انسان امروز را ندارد؛ زیرا بشر امروز، بشر مدرن است و مدرنیته تفاوتهای زیادی بین بشر امروز و بشر پیشامدرنیته ایجاد کرده است که نمیتوان نسبت به آن بیاعتنا بود و از آن غفلت کرد.
2. 7 عدول از مبنا همانطور که قبلا گفته شده، ملکیان دین را به دین یک، دین دو و دین سه تقسیم میکند ولی برای معنویتی که پیشنهاد میکند چنین تقسیمبندی قائل نیست و دلیل آن را هم این میداند که دین دارای متن مقدس است ولی در معنویت چنین چیزی وجود ندارد.
به نظر نگارندۀ مقاله، اینکه دین بر یک سلسله واقعیتهای تاریخی خاص استوار است، سخن درستی است ولی اینکه ملکیان ادعا میکند اگر از این واقعیتهای تاریخی صرف نظر کنیم دین دیگر دین نیست، سخن قابل دفاعی نیست و جای تأمل دارد."