چکیده:
ایمان از جمله مسائل الهیاتی در ادیان ابراهیمی است که متفکران بسیاری درباره آن و ارتباط آن با موضوعهای دیگری مانند معرفت و عقل گفتهاند. غزالی و کرکگور از جمله متفکرینی هستند که براساس مبانی فکری خویش که شباهتها و تفاوتهایی در اسلام و مسیحیت دارند، به مسأله ایمان پرداختهاند. هرچندکه کرکگور بیشتر نگرشی اگزیستانس داشته است. غزالی، ایمان را از سنخ تصدیق دانسته است و معرفت مقدمه این تصدیق است، اما سنخ این ایمان کاملاً منطقی نیست زیرا ایمان تصدیق جازمی و روانشناختی است که از روی تسلیم برای فرد به وجود آمده است. کرکگور، ایمان را حقیقتی توصیفناپذیر و پارادوکسیکال میداند. ایمان امری همراه با شورمندی و حیرت است که منجر به وحدت یافتگی میشود. ایمان نزد غزالی، هرچند که مراتبی دارد اما گستره بیشتری نزد مردم دارد. در این پژوهش سعی شده که شباهتها و تفاوتهای این دو متفکر را با توجه به دو اثر مهمشان تطبیق داده شود.
Faith is one of the theological issues in Abrahamic religions. Many thinkers have talked about it and its relation to other topics such as knowledge and reason. Ghazali and Kierkegaard are among those scholars who have discussed faith according to their intellectual foundations. Ghazali believes that faith is an acknowledgment whose beginning is knowledge, but this faith is not of a completely rational type; rather, it is a certain and psychological acknowledgment. Kierkegaard had an existential viewpoint. He regards faith as an inexpressible and paradoxical truth. Faith is accompanied by passion and astonishment, and leads to unity. In this study, we try to compare the similarities and differences of the two thinkers’ viewpoints concerning faith.
خلاصه ماشینی:
١ تطبیق دیدگاه غزالی و کرکگور در حقیقت ایمان ٢ محمدامین خوانساری پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث ، دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب ، قم ، ایران ٣ محمد سعید اکبری دهقان دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب ، قم ، ایران چکیده ایمان از جمله مسائل الهیاتی در ادیان ابراهیمی است که متفکران بسیاری درباره آن و ارتباط آن با موضوع های دیگری مانند معرفت و عقل گفته اند.
غزالی، ایمان را از سنخ تصدیق دانسته است و معرفت مقدمه این تصدیق است ، اما سنخ این ایمان کاملا منطقی نیست زیرا ایمان تصدیق جازمی و روان شناختی است که از روی تسلیم برای فرد به وجود آمده است .
غزالی در مقدمه کتاب احیاءعلوم الدین پس از اینکه از متروک ماندن علم طریق آخرت و مسیر سلف صالح در روزگار خویش مینالد و این دوری را موجبات رواج ظلمت دانسته و حادثه در دین میداند، در قامت یک مجدد خود را معرفی میکند تا علوم دین و راه ٣ پیشوایان را آشکار کند و علم نافع نزد انبیا را روشن گرداند.
نظریه غزالی درباره ایمان ، هرچند در بعضی موارد تفاوت هایی با بعضی از اشاعره دارد اما از آنجایی که او در مبانی کلامی پیرو اشاعره است ، دیدگاه او درباره ایمان ، نظریه ای اصلاح شده از نظریات بعضی اشاعره دیگر است .
بنابراین تصدیق مورد نظر غزالی در بحث ایمان ، تصدیق منطقی نیست بلکه تصدیق جازمی است که از روی تسلیم برای فرد به وجود آمده است .
کرکگور، ماهیتی اراده ای به ایمان دارد اما در دیدگاه غزالی ایمان ماهیتی تصدیقی دارد و این تصدیق از معرفت جدا نیست .