چکیده:
تربیت اخلاقی عبارت است از: ایجاد شناخت و برانگیختن احساس فرد، برای آنکه زشتیهای رفتاری و صفات منفی از وی دور و صفات مثبت و ارزشهای اخلاقی، برای او درونی و پایدار شود. این مقاله با استفاده از روش تفسیری- تحلیلی به بررسی این سوال میپرازد که تربیت اخلاقی اسلامی، چه تاثیراتی بر رشد اقتصادی دارد و چگونه میتوان این تاثیرات را تبیین کرد؟ بنا به فرضیه تحقیق، تربیت اخلاقی اسلامی موجب رشد اقتصادی فزاینده میشود. بر اساس یافتههای تحقیق، تربیت اخلاقی مورد بحث مشتمل بر تربیت عقلانی در گستره عقل نظری، تربیت عقلانی در گستره عقلانیت ذاتی، تربیت عقلانی در گستره عقلانیت ابزاری، زهد گرایی اسلامی و افزون طلبی است. تحقق تربیت اسلامی در هر یک از این مراحل اثری مثبت بر رفتارهای اقتصادی داشته و باعث تقویت رشد اقتصادی میشود.
Moral education is: to create cognition and to stimulate one's feeling, so that one's behavioral ugliness and negative traits are removed and positive traits and moral values are internalized and sustained. This article examines the effects of Islamic moral education on economic growth and how can these effects be explained by using an interpretive-analytical method. According to the research hypothesis, Islamic moral education leads to increasing economic growth and based on the research findings, the ethical education in question includes rational education in the domain of theoretical reason, rational education in the domain of intrinsic rationality, rational education in the domain of instrumental rationality, Islamic asceticism, and accumulation. Implementation of Islamic education at each of these stages has a positive effect on economic behavior and fosters economic growth.
خلاصه ماشینی:
قطار مدرنیته جهت خویش را به سوی منتهای لذت و رفاه آدمی در دنیا تنظیم كرده (مصباح عاملی، 1379)، علم و عقل تجربی نیز در این میان، ابزاری برای قرار دادن امكانات در دست امیال فردی شده است (رحیمپور ازغدی، 1378، ص 37-38).
بدینترتیب، تربیت عقلانى در گسترة عقل نظرى از دیدگاه اسلام، براى فرد این فرصت را پدید مىآورد كه با اتخاذ مبانى محكم در حوزة خداشناسى و راهنماشناسى و معادشناسى، زمینة مناسبى را براى عقلانیت ذاتى برای تعیین بهترین هدف، برای رسیدن به رشد اقتصادی فراهم آورد.
چنانكه ملاحظه شد، رابطة «تجربه» و «عقلانیت» در گسترة رفتارهاى اقتصادى، به گونهاى است كه الگوى انسان اقتصادى مطلوب را به توجه بیشتر به نقش عنصر تربیت در رشد اقتصادی فرامىخواند.
افزونبراین، رابطة مزبور نیز مىتواند عقلانیت ذاتى را در تعیین اهداف یارى رساند؛ زیرا با توجه به اهمیت و كاركرد عقلانیت ابزارى، تربیت آن در گسترة رفتارهاى اقتصادى، مىتواند به صورت یكى از اهداف الگوى انسان اقتصادى مطلوب در تحقق رشد اقتصادی شود.
از سوى دیگر، این فراگیرى با توجه به آنچه عقلانیت به آن تعلق مىگیرد، قابل طرح است؛ زیرا چنانكه ملاحظه شد، الگوى سرمایهدارى، افزون بر بىتوجهى به سایر كاركردهاى عقل، دربارة كاركرد عقلانیت ابزارى نیز فقط گستره امور مادى را مورد عنایت قرار داده است.
این الگو دربارة افزونطلبى ارائه میکند (وبر، بیتا، ص 29)؛ «زهد»، یكى از عناصر اخلاق تربیتى است كه چگونگى برداشت از آن، نقش بسزایى در ارائه الگوى انسان اقتصادى دارد.