چکیده:
امروزه از روش جدیدی برای درمان ناباروری و تولید مثل انسانی صحبت می شود که از مرحله آزمایش حیوانی گذشته و منتظر اجرا بر روی انسان است؛ و آن عبارت است از تمایز سلول بنیادی مزانشیمی فرد بیمار یا شخص بیگانه و تولید سلول های تخصّصی زایشی و تزریق آن به همسر فرد بیمار. به نظر نگارندگان این شیوه، مثل بسیاری از روش های درمانی دیگر، از منظر فقه افتراضی مانع شرعی ندارد زیرا فرایند مزبور، به طور کلّی، خواه سلول بنیادی متعلّق به خود فرد نابارور باشد یا شخص ثالث، یک عمل اختیاری است که نه تنها ضرری ندارد دارای منافع متعدّد فردی و اجتماعی نیز هست؛ لذا به استناد اصل اباحه، واقعاً جائز است؛ مضاف بر اینکه اصل برائت در شبهات حکمیّة تحریمیّه نیز به جواز ظاهری آن حکم می کند. در کنار اینها، قواعدِ «جواز هر آن چه دارای چنین مصلحتی است» و «حجیّت تنقیح مناط قطعی» نیز به عنوان تأئید، در این راستا قابل استناد می باشند.
Nowadays, a modern method for treatment of human infertility and reproduction is being discussed that has passed the animal experimental phase and waiting to be performed on human being. This method is mesenchymal stem cells differentiation of the patient or a stranger with producing specialized reproductive cells to be injected to the patient’s wife. In view of the authors, in this method, like in many other methods, there is no religious hindrance from the point of view of jurisprudence; because, in general, the mentioned process, whether the stem cell belongs to the infertile person or a third party, is deemed an optional act that not only does not cause any harm but also has various individual and social benefits. Therefore, according to the permissible principle (Ebahe), in fact, it is permitted. In addition, the the principle of innocence in subjective doubt and objective doubt will issue a decree on its apparent permission. Beside these, the regulations of “permit of everything having such expediency”, and also “the authority of discerning the cause ” could be invoked in this regard as a confirmation.
خلاصه ماشینی:
تمايز سلول هاي بنيادي مزانشيمي مرد بيگانه و توليد سلول هاي زايشي مردان (اسپرم ) و تزريق آنها به همسر فرد نابارور در فقه اماميه گلنار فلاحيفر/ سعيد مولوي / مرتضي هاشم زاده / مهدي عاشوري تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٠٢/٢٥ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٣/١٩ چکيده امروزه از روش جديدي براي درمان ناباروري و توليد مثل انساني صحبت مي ش-ود ک-ه از مرحل-ه آزمايش حيواني گذشته و منتظر اجرا بر روي انسان است ؛ و آن عب-ارت اس-ت از تم-ايز س-لول بني-ادي مزانشيمي فرد بيمار يا شخص بيگانه و توليد سلول هاي تخصص-ي زايش-ي و تزري-ق آن ب-ه همس-ر ف-رد بيمار.
به نظر نگارندگان اين شيوه ، مثل بسياري از روش هاي درماني ديگر، از منظر فقه افتراض-ي م-انع شرعي ندارد زيرا فرايند مزبور، به طور کلي، خواه سلول بنيادي متعل-ق ب-ه خ-ود ف-رد ناب-ارور باش-د ي-ا شخص ثالث ، يک عمل اختياري است که نه تنها ضرري ندارد داراي منافع متع-دد ف-ردي و اجتم-اعي نيز هست ؛ لذا به استناد اصل اباحه ، واقعا جائز است ؛ مضاف بر اين که اصل برائ-ت در ش-بهات حکمي-ۀ تحريميه نيز به جواز ظاهري آن حکم مي کند.
اما فارغ از امکان يا امتناع علمي و پزشکي چنين روشي، سخن از آن است که از منظر فقه اماميه اين نوع باروري، جائز است ؟ پاسخ اي-ن اس-ت ک-ه اگ-ر اسپرم ، از سلول مزانشيمي شخص نابارور ب-ه دس-ت آم-ده و ب-ه همس-رش تزري-ق ش-ود، مخالفتي نيست ؛ زيرا نسب اين کودک با مانعي مواجه نمي شود و تنها نقطه مشکل ساز آن ابتدا تزريق اسپرم با ابزارهاي پزش-کي و احتم-ال زن-ا ب-ودن آن اس-ت ک-ه ب-ه دلي-ل تعريف روشن زنا و عدم تطابق آن با محل بحث مشکلي ايجاد نمي کن-د.