چکیده:
تکلّم خداوند با شخص رسول و چگونگی دریافت وحی یکی از مشکلات متکلمان و فیلسوفان مسلمان در طول تاریخ اسلام بوده است، متفکران اسلامی از جمله فارابی و ابن عربی با این مساله مواجه بودهاند که از چه ساحتی و به چه صورتی بر رسول نازل میگردد و آیا افراد دیگری نیز غیر رسول همچون فیلسوفان و عرفا به آن ساحت دسترسی دارند یا خیر و اگر جواب سوال مثبت است، فرق فیلسوف و عارف با نبی در چیست؟ فارابی برای تبیین وحی به قوة تخیّل روی آورده است تا از طریق محاکات قوّة مخیلة رسول، اشکال فلسفی ارتباط خدای مجرد و بسیط را در تکلم و انزال قرآن کریم به نبی که انسانی مرکب و دارای تغییر و زمانمند است، حل نماید. و همین باعث شده که برخی دانشمندان معاصر به رویایی بودن «وحی» روی آورند. اما ابن عربی درنقد فارابی، خیال را در افقی فراتر از عقل نشانده و عقل را مادون خیال دانسته که در استنتاج خود محتاج به حواس و حافظه و قوّه مفکره است لذا خطاپذیر میباشد و از آنجائیکه دیدگاه فارابی از جهاتی زیربنای دیدگاه رویای رسولانه در عصر حاضر است از اهمیت خاصی برخوردار است و پاسخ ابن عربی به فارابی بحثی جدید است که کسی تاکنون مطرح ننموده است. لذا این مقاله با استفاده از دیدگاه ابن عربی به این دستاورد رسیده است که خیالی فرض کردن وحی، نوعی تقلیل گرایی وحی است که آنرا تا حد مکاشفه پایین میآورد و الفاظ قرآن کریم را که قول به وجود است با الفاظ بشر که قول به لفظ است، برابر میکند در حالیکه وحی «اشاره» است و الفاظ بشر «عبارت» اند.
God speaking with the messenger and the quality of revelation received has been the vital problem for theologians and philosophers during the Islamic history. Islamic thinkers such as Farabi and Ibn Arabi have encountered this issue through what vision and form can be sent to the Prophet. Can other people except messengers like philosophers or mystics achieve that or not? If so, what are the differences between them and the prophet? Farabi has used his imagination to solve this problem. It can play the role of intermediate to make the relationship between simple and immaterial God and the prophet who is living in change and time, acceptable. That is why some contemporary scholars interpreted the revelation as a dream. Ibn Arabi criticized Farabi’s thought, he has mentioned that the imagination is beyond the reason which is in need of senses, memory and rational faculty which is subjected to the error. Since Farabi’s approach may be considered by certain philosophers, it has its own importance. Ibn Arabi’s answers are the modern discussion which has not been presented by any one so far. As a result, it should be said that considering the revelation as an imaginative phenomenon is a sort of reductionism which has descended it to the level of unveiling and intuition. The koranic words considered as existence will be reduced to human words. While the revelation is allusion and human words are the passage.
خلاصه ماشینی:
معرفت شناسي وحي در رؤيايي و يا وحياني بودن آن از نظر فارابي و ابن عربي 1 ليلا ميرزاخاني 2 عبدالرضا مظاهري 3 بخشعلي قنبري چکيده تکّلم خداوند با شخص رسول و چگونگي دريافت وحي يکـي از مشـکلات متکلمـان و فيلسـوفان مسـلمان در طول تاريخ اسلام بوده است ، متفکران اسلامي از جمله فارابي و ابن عربي با اين مساله مواجه بوده اند که از چه ساحتي و به چه صورتي بر رسول نازل ميگردد و آيا افراد ديگري نيز غير رسول همچـون فيلسـوفان و عرفـا بـه آن ساحت دسترسي دارند يا خير و اگر جواب سؤال مثبت است ، فـرق فيلسـوف و عـارف بـا نبـي در چيسـت ؟ فارابي براي تبيين وحي به قوة تخّيل روي آورده است تا از طريق محاکات قـوّة مخيلـۀ رسـول، اشـکال فلسـفي ارتباط خداي مجرد و بسيط را در تکلم و انزال قرآن کريم به نبي کـه انسـاني مرکـب و داراي تغييـر و زمانمنـد است ، حل نمايد.
مثل آن چيزي که در خواب پيش ميآيد در اين حالت قوة متخيله با نفس خود منفرد ميشود و از آنچه حواس از صورتهاي حسي که يکي يکي بر او عرضه مـي کننـد و از خـدمت بـه قـواي ناطقـه و نزوعيه فارغ ميشود تا اينکه به صورت هاي حسي که در نزد خويش حفظ کرده، دوباره بازمي گردد و کار خويش را انجام ميدهد و بعضي را با بعضي ديگر ترکيب کرده و بعضي را جدا ميکند و علاوه بر آن محاکات نيـز مـي کنـد و ايـن قـدرت بـر محاکـات فقـط مخصـوص قـوّة متخيلـه اسـت کـه گـاهي محسوسات و گاهي معقولات را محاکات ميکند (فارابي، ١٩٨٦، ١٠٨).