چکیده:
به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس اسرائیل، بحران منطقهای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشۀ عربی-اسرائیل به یکی از مسائل اصلی خاورمیانه تبدیل شد. با این حال، برخی کشورهای عربی تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون ناسیونالیسم عربی، بحرانهای داخلی و منطقهای، توازن قوا در منطقه، مسائل هویتی، وقوع انقلاب اسلامی ایران، شکلگیری ناآرامیهای عربی از سال ۲۰۱۱ و در نهایت توافق هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ موسوم به برجام، همواره مواضع مختلفی مقابل اسرائیل داشتهاند که نشئتگرفته از منافع ملی آنهاست. با توجه به مناقشۀ بنیادینی که از زمان تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل وجود داشته است، عادیسازی روابط آنها، از همان پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۸، اهمیت یافته است. این مسئله زمانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که تنها طی چند ماه عربستان سعودی، امارات، بحرین، سودان و مراکش اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردند. سؤال اصلی این است که «چرا اسرائیل و کشورهای عربی، بهرغم اختلافات، به عادیسازی روابط پرداختهاند؟» در این پژوهش از روش تحلیلی-تبیینی برای پاسخگویی به این سؤال و از منابع کتابخانهای نیز برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد این دولتها با توجه به وجود تهدید مشترک و منافع مشترک به عادیسازی روابط روی آوردهاند؛ در واقع این اقدام آنها ذیل نظریۀ نوواقعگرایی تبیین میشود. این دولتها تحت تأثیر مجموعهای از عوامل داخلی، منطقهای، بینالمللی با محوریت منافع ملی و همچنین تلاش دونالد ترامپ در راستای طرح بهاصطلاح «صلح خاورمیانه» اقدام به عادیسازی روابط با یکدیگر کردهاند و به منظور تأمین بهتر منافع ملی خود به سمت همکاری پیش رفتهاند.
Following the collapse of the Ottoman Empire and the establishment of Israel, the regional crisis in the Middle East reached its peak and the Arab-Israeli conflict became one of the main issues of the Middle East. However, some Arab countries are affected by various factors such as Arab nationalism, internal and regional crises, the balance of power in the region, identity issues, the occurrence of the Islamic Revolution in Iran, the formation of Arab unrest since 2011, and finally Iran's nuclear agreement with the so-called 5+1. According to the JCPOA, they have always shown different positions towards Israel, all of which were derived from their national interests. The Arab countries that seek to expand their relations with Israel are influenced by their national interests to make this type of decision in the field of their foreign policy. Have adopted considering the fundamental conflict that has existed between the Arabs and Israel since the establishment of Israel in 1948, the issue of normalizing relations between them has become important since the peace treaty between Egypt and Israel in 1978. This issue received more attention when Saudi Arabia, UAE, Bahrain, Sudan and Morocco normalized relations with Israel within just a few months. Here, the main question is, “Why are Israel and the Arab countries moving towards the normalization of relations despite the existence of differences with each other?” In this research, the analytical-explanatory method has been used to answer this question, and library sources have also been used to collect data. The findings of the research indicate that these governments have taken steps towards the normalization of relations with each other due to the existence of common threats and common interests, in fact, this action can be explained under the theory of neorealism. Under the influence of a series of internal, regional, and international factors centered on national interests, as well as Donald Trump's efforts in line with the so-called Middle East peace plan, these governments have normalized relations with each other and have moved towards cooperation in order to better secure their national interests.
خلاصه ماشینی:
اين دولت ها تحت تأثير مجموعه اي از عوامل داخلي ، منطقه اي ، بين المللي با محوريت منافع ملي و همچنين تلاش دونالد ترامپ در راستاي طرح به اصطلاح «صلح خاورميانه » اقدام به عادي سازي روابط با يکديگر کرده اند و به منظور تأمين بهتر منافع ملي خود به سمت همکاري پيش رفته اند.
در واقع بايد اذعان کرد که روابط برخي کشورهاي عربي با اسرائيل تأثيرات سياسي ، امنيتي ، اقتصادي و فرهنگي عميقي را در منطقه بر جاي خواهد گذاشت که با توجه به ساختار منطقه مي تواند پيامدهايي را به دنبال داشته باشد؛ لذا با توجه به پيامدهاي اين عادي سازي ، به ويژه براي جمهوري اسلامي ايران ، اهميت پرداختن به اين مسئله دوچندان مي شود.
٥. روند صلح اعراب و اسرائيل ، از کمپ ديويد تا معاملۀ قرن با وجود درگيري هايي که از ابتداي پيدايش اسرائيل تا کنون در منطقه وجود داشته و دارد، بايد با صراحت اعلام کرد که کشورهاي عرب منطقه و حتي خود فلسطين در چارچوب نظريۀ نوواقع گرايي و در راستاي تأمين منافع خود از اواخر دهۀ ١٩٧٠ در تصميم هاي خود تجديدنظر کردند؛ به گونه اي که مصر -که تحت رهبري جمال عبدالناصر پرچم دار مبارزه با اسرائيل بود و حتي توسط اين رژيم مورد حمله نيز قرار گرفته بود- به ناگاه در زمان انور سادات تغيير رويه داد و به عنوان اولين کشور عربي باب مراوده و روابط ديپلماتيک رسمي را با اين رژيم گشود.