چکیده:
از جمله مبانی مهم انسان شناختی، مسئله خیر، شرّ یا خنثی بودن انسان است. علامه طباطبایی(ره) با اعتقاد به فطرت، حبّ ذات، شوق به کمال و فرار از نقص، میل ذاتی انسان به خوبیها را تحلیل کرده است. اما این مقاله قصد دارد از روشی نوین این نظریه را بررسی کند. نقطه عزیمت این روش ابتکاری، تحلیل علامه از جریان خلقت و هبوط حضرت آدم(ع) است. علامه حقایقی چون خلافت، نفخ روح، سجده فرشتگان، تعلیم اسماء، سکونت در بهشت و هبوط را نه منحصر به حضرت آدم(ع)، بلکه ناظر به ساختار وجودی نوع انسان میداند. بر همین اساس ابتدا دیدگاه علامه طباطبایی(ره) در چگونگی هبوط حضرت آدم(ع) تحلیل شده و در ادامه دلالت های این تحلیل انسان شناختی بر نیک سرشتی انسان تبیین شده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی تحلیلی است.
Good, evil, or neutrality of human nature has been among the important anthropological underpinnings. Holding belief in human natural instinct, self-love, the tendency toward perfection, and avoidance of imperfection, Allamah Tabatabaei believes that human is naturally inclined toward good. However, the current research intends to analyze this view from a new perspective. The departure point of this innovative attempt is the commentary of Allamah on the issue of the creation and fall of Adam. Allamah believes that facts such as succession, the breath of the divine spirit, prostration of angels, Teaching of the names, residence in paradise, and fall are not only particular to Adam but to humankind due to Man’s existential structure. Thus, the view of Allmah on the quality of fall is primarily discussed and then, the reasonings that emerged from this anthropological analysis substantiating the goodness of human instinct are explained. The method of this research was descriptive-analytical.
خلاصه ماشینی:
علامه حقايقي چون خلافت ، نفخ روح ، سجده فرشتگان ، تعليم اسماء، سکونت در بهشت و هبوط را نه منحصر به حضرت آدم ع، بلکه ناظر به ساختار وجودي نوع انسان مي داند.
مدعاي اين مقاله آن است که تحليل يادشده ، دلالت هاي پرشماري دارد که يکي از آنها بررسي سرشت انساني است ؛ بنابراين ديگر استدلال هاي طرف داران نيک سرشتي يا بدسرشتي انسان ، و حتي ديگر استدلال هاي علامه طباطبايير بر اين مسئله از دستور کار اين مقاله خارج است و صرفا اين موضوع را با تحليل جريان خلقت تا هبوط حضرت آدم ع واکاوي ميکند.
باتوجه به اين توضيح روشن ميشود پرسش اصلي اين مقاله آن است که باتوجه به تحليل علامه از مراحل خلقت حضرت آدم ع، سرشت انسان ذاتا ميل به خوبيها دارد يا بديها؛ يا نسبت به آنها مساوي است ؟ شايان ذکر است که علامه طباطبايير صرفا نظريه هبوط را شرح کرده و از آن براي اثبات نيک سرشتي انسان استفاده نکرده اند.
طبق تحليل علامه طباطبايير قواعد هستيشناختي خلقت حضرت آدم ع، براي نوع انساني نيز تکرار ميشود (همان ، ج ١: ١٣٢) براي نمونه بر پايه اين ديدگاه ، خلافت الهي و تعليم اسماء منحصر به حضرت آدم ع نيست .
نتيجه گيري علامه طباطبايير جريان خلقت حضرت آدم ع را که مشتمل بر حقايقي چون نفخ روح ، خلافت ، تعليم اسماء، سجده فرشتگان ، سکونت در بهشت و هبوط است ؛ نمونه اي از ساختار وجود انسان ميداند که بيانگر ظرفيت ها و استعدادهاي وجودي نوع انساني است .